۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

رای ابلهان هدف اصلی ملایان


امسال جنجال و بازار انتخابات ریاست جمهوری چندان داغ نیست.چه از نظر حجم تبلیغات و منافع حکومت و چه از نظر شاخصه های شخصیتی کاندیداها که گستره وسیعی را دارا باشد نسبت به سالهای گذشته انتخابات کمی تنزل کرده است.دلیل نخستش مطمئنا عدم استقبال مردم از هرگونه انتخابات سیاسی است که معمولا اگر در خیابانها و اتوبوسها و اماکن عمومی نظر مردم را نسبت به حکومت و انتخابات جویا شوید دسته کم از هر ده نفت شش هفت نفر فحش و بد و بیراه روانه حکومت میکنند.البته کم نیز نیستند مردمی که بدون اطلاع از دیالکتیک کلی حکومت فریب شامورتی بازی های امثال موسوی خامنه را خورده و به هوای یک دولت بهتر و لایق تر که بتواند کمی نابسمانی و گندی که احمدی نژاد برای مملکت به بار اورده را راست و ریست کند به کاندیدای شیاد ریاکار پناه میبرند.همان گونه که عده نسبتا قابل توجهی از مردم فریب سخنان خوش رنگ و لعاب احمدی نژاد را خوردند و فکر کردند که یک مرتیکه میمون که سرتاپاشو بوی گند بسیج و اخوند برداشته میاد و به واسطه خزعبلاتی که از مغز پوکش استخراج کرده گشتهای ارشاد و طرح امنیت اجتماعی و این بند و بساط را جمع میکنه یا مثلا تورم و گرانی و سیاستهای نادرست خارجی و داخلی را رفع و رجوع میکند.و البته دیدیم که این رییس جمهور منتخب چه دسته گلهای رنگ و وارنگی تقدیم این ملت کرد و چقدر هم به وعده ها و شعارهایش عمل کرد.نتیجتا نه تنها احمدی نژاد به شعار انتخاباتی اش یعنی گسترش مهر و عدالت در سطح کشور عمل نکرد بلکه یکی از عوامل اصلی در گسترش بی عدالتی و بی مهری بود و سیاستهای غلط و طرحهای افتضاح اقتصادی وی مملکت را نسبت به سالهای پیش بسیار فلج تر کرد.
امروزه هم که شاهد جفتک پرانی های میر حسین موسوی هستیم که همچون احمدی نژاد و سایر رئیس جمهورهای گذشته با انگشت گذاشتن بر روی ضعفهای اصلی حاکم بر مملکت و زندگی مردم و بیان مشکلاتی که حرف دل هر ایرانی است سعی دارد که پست ریاست جمهوری حکومت ولی وقیح را به چنگ اورد.اکثر طرفداران موسوی نیز که مردم وعام را شامل میشوند نیز بدون کوچکترین تحقیق و اطلاعی از سوابق سیاسی میر حسین موسوی فقط با چهار کلمه که از دهان مبارکه میر حسین خارج شده گول او را خرده و به جای خاتمی مفلوک این مردک را سمبل دموکراسی قرار دادند.غافل از اینکه بدانند همین جناب میر حسین موسوی از اعضای اصلی شورای انقلاب فرهنگی بود که وظیفه عمده اش پاکسازی دانشگاه از مدیران،اساتید و دانشجویان نخبه و دگراندیش بود.همچنین این حضرت در اعدامهای شوم سالهای 60-67 نقش موثری را ایفا نمود.با وجود همه اینها ملت الاغ اسلام زده بدون اینکه اصلا با خود بگویند این بابا کیه،چه کاره بوده،مدرک تحصیلیش چیه،واقعا چقدر صداقت داره و ...فقط از سر اجبار نفرت از احمدی نژاد و شعارهای تهی و عملا ناشدنی موسوی فریب این مار خوش خط و خال را میخورند.
خوشبختانه با توجه با شناختی که اگاهگان از شخصیتهای سیاسی و غیر سیاسی حکومتی دارند تعداد بسیار زیادی اسناد کتبی و تصویری که شامل مقالات متعدد،فیلم و عکس میشود را در اینترنت و شبکه های ماهواره ای قرار داده اند که حسابی پته این افراد دو دوزه باز را رو اب ریخته.فقط کافی است که در قسمت سرچ گوگل یا هر موتور جستجوگر و مرورگر دیگری نام موسوی یا کروبی و این قبیل افراد شارلاتان را همراه با کلماتی همچون قتل،جنایت،دزدی،فساد و ...را تایپ کنید تا شاهد صدها و هزاران صفحه نتیجه باشید که شاید بتوانند شما را با بخشی از شخصیت این لجاجگان اشنا سازند.البته شاید اصلا نیازی نیز به طی همه این موارد نباشد.شما فقط کافی است شما فقط کافی است خود را با دیالکتیک افراد به اصطلاح اصلاح طلب و مترقی! اصولگرا اشنا سازید تا دریابید که امثال موسوی و کروبی علی رغم تمامی حرفهای قشنگ و مترقیانه ای که میزنند همواره بر حرکت در مسیر منافع حکومت و دفاع از ارمانهای ! جمهوری اسلامی و اسلام تکیه میکنند و ولایت فقیه را به عنوان نماینده تام الاختیار مردم و این ملت قبول دارند و اعتماد به ولی فقیه و نظام اسلامی را نیز سفارش میکنند.با این وجود ایا ذره ای از شعارهایی که این افراد میدهند با توجه به این عقاید انحرافی شان مصداق دارد؟تمامی نیرنگهایی که این اراذل و اوباش به کار میبرند صرفا جنبه عوام فریبی و دغل بازی دارد و هرکس که این اراجیف را باور کند ابلهی به تمامین معناست.اصلا هرکس در این انتخابات شرکت کند در وهله اول رای به احمق بودن خود داده است.
اصلا این حکومت را چه به اصلاحات؟! این حکومت از ریشه دچار چنان عقب افتادگی ها و اشتباهات فاحشی است که اصلی ترین و تنها راه اصلاحات نابودی این حکومت و تنظیم قانونی اساسی مبنی بر منافع ملی و حقوق شهروندی و انسانی هر ایرانی است.مگر میشود از درختی که ریشه اش پوسیده با وجود همه تلاشهای شبانه روزی و نگهداری های هر چند مسئولانه انتظار میوه های خوش رنگ و طعم داشت؟دسته کم قانون اساسی مشروطه با وجود همه کمی و کاستی هایش اهداف و اساس مترقیانه و اصول نیکی را دنبال میکرد ولی قانون اساسی و اصول و بنیاد این حکومت چه؟مگر جز این است که این حکومت پایه اش بر خون و جان انسانها و فریب و دروغ و مغایرت با منافع ملی ایران و سلب هرگونه ازادی و اندیشه استوار شده است؟مگر غیر از این است که تنها سی سال حکومت ولی وقیح بر ایران این مملکت را به قعر دره تاریکی و سیاهی کشانده است؟مگر غیر از این است که میزان اثار تاریخی صادر و دزدی شده از ایران در طی این سی دهه از دو هزار سال غارت و چپاول بیگانگان بیشتر بوده؟هر روزی که ایران ننگ جمهوری اسلامی را بر خود هموار میکند شاهد شمار زیادی استهجان و کثافت کاریها و بر باد رفتن اعتبار و ابرو و منابع ملی و طبیعی خودمان هستیم.دسته کم حکومت شاه چهار تا رکن برای پز دادنش داشت ولی این حکومت چی؟
حالا من یا بسیار دیگر از افراد و اشخاص در دنیای حقیقی و مجازی چهره این اوباش دغل باز و نمایش انتخابات را افشا میکنند و برگ برگ کارنامه سیاه حکومت و کاندیداها را مور بررسی قرار میدهند اما دوباره این ملت ساده لوح فریب این ازپیشگان منفعت طلب را میخورند.باید بگویم کسانی که هم ادعای مخالفت با حکومت را دارند و هم در انتخابات شرکت میکنند نه تنها لیاقتشان این حکومت است بلکه سزاوار اشغالهایی صدها بار بدتر از این هستند.

در همین بین مانده ام این احمدی نژاد چه چیز برای عرض اندام دارد و طی این چهار سال چه کار مفیدی برای این مردم انجام داده که حال میخواهد با ان برای خود رای جمع کند.گرچه به احتمال نود و پنج درصد همچنان باید شاهد حضور جناب محمود بر مسند ریاست جمهوری باشیم ولی یقین دارم که احمدی نژاد به هیچ عنوان گزینه نخست همان عده ساده انگار نیز نخواهد بود.شهرها و استانهای اذربایجانی،کرد،لر و بلوچ و مردم تهران که بخش اعظم جمعیت ایران را تشکیل میدهند اکثرا با احمدی نژاد مخالفند.حال انکه مابقی مردم ایران چه فکری میکنند بماند.اما جالبتر انکه احمدی نژاد از تلاش اهر چه بیشتر خود برای افزایش و محکم ساختن پایه های مهر و عدالت در طی چهار سال اینده ریاست جمهوری خود در صورت انتخاب شدنش صحبت میکند.اخر من نمی فهمم اگر این مهر و عدالت است پس بی عدالت و بی مهری دیگر چیست؟
خلاصه اینکه سعی کنیم با کمی فکر و بهره گیری از خرد خود انقدر تک بعدی و خود فریبانه نسبت به قضایا نگاه نکنیم و اگر واقعا خواستار پیشرفت و بر قراری عدالت و صلح و ازادی در ایران هستیم از هر گونه عملی که ذره ای به جهت جریان رود سیاه حکومت حرکت میکند اجتناب کنیم.این حکومت به رای من و شما نیاز ندارد بلکه به حضور ما نیاز دارد که حرفی برای گفتن چه در مقابل موافقانش و چه در مقابل دولتهای خارجی داشته باشد.به هر حال امیدوارم این اخرین انتخاباتی باشد که حکومت برگزار میکند.هر چند که خیلی خوشبینانه است.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۶, شنبه

سالروز زایش سردار پیر

بیست و نهم اردیبهشت ماه،سالروز میلاد زنده یاد دکتر محمد مصدق بر عموم میهن پرستان و مشروطه خواهان حقیقی و تمامی کسانی که برای برقراری ازادی و استقلال و بر قراری عدالت اجتماعی و حقوق بشر در کشورمان ایران تلاش میکنند خجسته باد.

نام والای مصـدق به جهان خواهد بود
تا به تاريخ بشر، دست امان خواهد بود
درس بيداری ابناء زمان خواهـــد بود
جان فدای سخنش باد که تا دامن حشر
که به فرجام سخن، مشت گران خواهد بود
مشت کوبنده، نشان داد به کوبندهء خلق
نهضتی ساخت که جوشان و دمان خواهد بود
بانگ ناقوس وی از وحشت ايرانِ خموش
که چراغ ره هر پير و جوان خواهد بود
آفرين بر تو و بر عزم تو ای پير مراد
خوش سپردی رَه و اين رفته روان خواهد بود
دام ها بود به هر گام تو، از سُرخ و سياه
تا ابد لعنتشان وِرد زبان خواهد بود
دين فروشان و حسودان اگرت طعنه زدند
ضربتی خورد که در گوش بدان خواهد بود
حامی پَستِ قوام، از تو و نيروی عوام
خُنک آن قوم کزو نام ونشان خواهد بود
نام ايرانِ کهن زنده شد از همّتِ خلق
(سروده ی فریدون توللی پس از قیام ملی 30 تیر)

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

دین و جهل دو روی یک سکه اند


یکی از هم میهنان گرامی در قسمت سی باکس وبلاگ چندین پیغام ارسال کردند که بنده به دلیل طولانی شدن پاسخم و رویه کلی ام با تمامی مخاطبین مسلمان پستی را در پاسخ به این عزیز اختصاص دادم که انرا را در ادامه میخوانید.


متن این هم میهن مسلمان به شرح زیر میباشد:

من هم با تمام کارهای این رژیم موافق نیستم ولی الله ،محمد ،علی و دین اسلام رو قبول دارم و معتقدم نه تنها در ایران که در هرجایی از دنیا اگر احکام اسلام-در مورد هرکس-اجرا بشه اون جامعه تبدیل به مدینه ی فاضله می شه .مگه کدوم آیه ی قرآن برخلاف خیر و خوبیه؟اینکه فرمود:*نیکو سخن بگویید*اینکه فرمود:*میتوان قاتل را قصاص کرد اما اگر عفو کنید بهتر است؟*اینکه فرمود:*غیبت نکنید؟* *مال حرام نخورید؟ پیامبر و امامانمون هم همه مارو تشویق به انجام کارهای خوب کردند.ولی اگه عده ای-حتی آخوند-پیدا بشن و احکام اسلامی رو به خوبی اجرا نکنن،ما باید تقصیر رو گردن خدا و پیامبر و امامان بذاریم؟این انصافه؟اگه مثلا یه پزشک به بیمارش گفت:"اینا رو بخور،اینا رو نخور و.." و بیمار انجام نداد باید بریم هرچی از دهنمون در میاد به پزشک بگیم؟آیا این کار عاقلانه است؟امگه معاویه و عبیدالله و.. عبا و عمامه نداشتن؟چرا داشتن ولی امام حسین به ظاهرشون نگاه نکرد،به پیشونی پینه بستشون نگاه نکرد بلکه گفت:من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام می کنم...
شما می فرمایید:اون دنیارو قبول ندارید.خوب اگه اون دنیا رو قبول ندارید من در جوابتون عرض می کنم:چیزی واقعی تر از اون دنیا وجود نداره چرا که ما تو این دنیا فوقش 70 سال می مونیم بعدش به جایی خواهیم رفت که وجود داره چون اگه اینطور نباشه آفرینش ما انسان ها عبث بوده شما خودتون اذعان کردید که باید خوب باشیم.می خوام ازتون بپرسم:خوب باشیم که چی بشه؟اون دنیا که وجود نداره پس چرا باید خوب بود؟!وقتی یه آدم خوب در مقابل خوبیش پاداشی نمی گیره چرا باید خوب باشه و وقتی که شما خودتون اذعان کردید که باید خوب باشیم.می خوام ازتون بپرسم:خوب باشیم که چی بشه؟اون دنیا که وجود نداره پس چرا باید خوب بود؟!وقتی یه آدم خوب در مقابل خوبیش پاداشی نمی گیره چرا باید خوب باشه و وقتی به آدم بد در مقابل بدی هاش کیفر نمی بینه چرا باید دست از بدی برداره؟
درضمن ازتون می خوام کتابهایی رو که برخی مسلمان زاده ها نوشتن و همش از روی غرض ورزی و کینه بوده نخونید اگه به دنبال حقایق هستید کتب کسانی رو بخونید که مسلمان نبودن امّا با تحقیق در این دین به چیزهایی رسیدن که اون دنیا مایه ی افتخار مسلمونها قرار خواهند گرفت.برید و کتاب "امام حسین(ع)وایران"کورت فریشلرآلمانی رو بخونید.برید سخنان جرج جرداق مسیحی درباره ی حضرت علی(ع)رو بخونید.برید کتاب "توماس کارلایل"انگلیسی رو بخونید که اذعان کرده:"حکومت 4 سال و 9 ماه ی علی(ع)،بهترین دوران حکومت ها بوده. بله!اگه قرار باشه آدم فقط نوشته های سلمان رشدی،علی دشتی و...رو بخونه یا فقط به حرفای رضا فاضلی ها گوش بده میشه یکی بدتر از اونا.اما اگه آدم کینه رو بذاره کنار و منطقی به مسائل نگاه کنه به چیزهایی پی می بره که دیگه ذره ای حرف بدگویان روش اثر نمی ذاره...ببخشید حرفام طولانی شد،راستی برای ایمان به اون دنیا کافیه کتابهایی رو بخونید که سخنان اونایی که دچار مرگ موقّت شدن توش نوشته شده و همشون-حتی نامسلمونا-اعتراف کردن که به غیر از این دنیا جای دیگه ای هم هست که پس از مرگ ،آدمی آنجا را می شناسد.بیاییم حقیقت را ارج نهیم و بدانیم انکار حقایق کمکمان که نمی کند هیچ،بدبختمان هم خواهد کرد با سپاس از شما....موفّق و خوشبخت باشید إن شاء الله. "اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست.


و حال پاسخ من:

هم میهن گرامی خواهشمندم با چشم بسته نسبت به قضیه نگاه نکنید.نه تنها اکنون بلکه از همان صدر اسلام نیز اسلام در هرجا که گام نهاد حامل بدبختی و درد و نکبت برای مردم بود و در طول تاریخ نیز تنها ملتی که توانست با وجود سمبلیک اکثریت مسلمان به افتخار و عظمت برسد ملت ایران بود که ان نیز در بطن موضوع متوجه ایرانیان است نه دین و ائینی که به ان معتقدند که اگر اینگونه بود عربستان باید در طول تاریخ از همه کشورهای دنیا پیشرفته تر و متمدن تر میشد که بر خلاف این مورد اعراب نه تنها تا مدت کوتاهی پس از ظهور اسلام در ان سرزمین بلکن تا همین امروز نیز علی رغم پیشرفتهای ظاهری وابسته از نظر فرهنگی و روابط اجتماعی و پاره ای بسیار از مسائل دیگر همچنان ملتی عقب افتاده و کوتاه فکر هستند.هم اکنون نیز تمامی کشورهای مسلمان یا درگیر جنگ و اغتشاش و عقب ماندگی های بسیار در اکثر زمینه ها هستند،همچون: پاکستان،افغانستان،عراق و یا به یکسری پیشرفتهای نسبی ان هم به کمک کشورهای منفعت طلب خارجی رسیدند که ان نیز در مقابل پیشرفتهای کشورهای خارجی چندان به چشم نمی اید.
دوست عزیز بنده اصلا به واسطه عملکرد افتضاح این حکومت از اسلام انتقاد نمی کنم بلکه قلم نقد من معطوف صدر اسلام،کردار محمد و امامان و قران است.شما نیز بهتر است به جای استناد به ایات مدنی به درونمایه ایات مکی توجه کنید.ایا هیچ گاه به خود اجازه داده اید که برای یکبار هم که شده نقد اشخاص برجسته و دانشمند را در مورد خدا و دینی همچون اسلام بخوانید؟از نظر من این حکومت از نظر درجه تحجر و جنایت یک دهم اعمال خلفای صدر اسلام نیز نیست.در جای جای قران مطالب شرم اوری وجود دارد که هر انسان خردمندی اگر کمی با دیده خرد و تهی از تعصب انها را بخواند به واقعیت پی خواهد برد.دوست من اگر قران را بدون علم قبلی اینکه مسلمان و به اصطلاح معتقد به اصول این دین هستی بخوانی مطمئنا پرسشهایی در ذهنت ایجاد خواهد شد که شاید شما را به سمت و سوی حقیقت هدایت کند
.نمی فهمم چرا شما کار خوب را مستلزم پاداشی عظیم و یا وجه نقدی میدانید.شما میگویید بدون دریافت پاداش انجام عملی خوب بی معنی است.یعنی اگر واقعا شما نیز روزی به خدا و دین و ان دنیا بی اعتقاد شوید ادم میکشید؟دزدی میکنید؟هرزگی میکنید؟مگر پدر و مادر شما و یا من در قبال زحماتی که برای رشد و پرورش ما کشیدند از ما پاداش میخواهند؟انان این کار را میکنند چون ما از گوشت و خون انها هستیم و خوشبختی ما خوشبختی انها هم محسوب میشود و موفقیت ما سبب خشنودی و نشاط انها هم هست.هیچ برایتان پیش امده است که به فرد مستحق و نیازمندی کمک مالی کنید؟در ان لحظه چه احساسی به شما دست میدهد؟احساسی دینی یا احساسی انسانی از روی نشاط؟ایا از روی طمع ان دنیا به ان فرد فقیر کمک کردید؟باید بگویم اگر شما به خاطر وجود دنیای دیگر کار خوب انجام میدهید افکارتان با انچه که شماری از به اصطلاح علمای اسلامی می گویند نیز مغایرت دارد.شما اگر واقعا عاشق ان خدای نادیده هستید نباید به خاطر بهشت و حور و کوثر کار خوب انجام دهید بلکه باید به خاظر خود او نسبت به او عشق بورزید و اعمال نیک انجام دهید.در ضمن انسان لزوما برای حیاتی جاودانه به وجود نیامده.انسان زمانی که به وجود امد در طی قرن ها و هزاره ها به یک اصل کلی و یک هدف رسید و ان نیز خدمت به بشریت و گام نهادن در راه پیشرفت و ترقی است.حال ایا حتما باید دنیایی دیگر وجود داشته باشد تا این هدف معنا پیدا کند؟جدا از این ما تا ابد در ان دنیا میخواهیم چیکار کنیم؟ان دنیا بیشتر خسته کننده است تا لذت بخش.
بنده تا به حال علاوه بر کتاب منتقدین ضد دین ایرانی کتب بسیار دانشمندان خارجی را در نقد خدا و دین خواندم و در مقابل دین و خدا حرف انان را بسیار منطقی تر یافتم.مرحوم دشتی شاید خیلی از حرفهایش درست نبوده باشد ولی اگر حرفهایش غلط و نادرست و غرض ورزانه بود چرا باید کشته میشد؟یا مرحوم فاضلی برای چه باید پسرش را به خاطر عقاید ضد اسلامی اش به واسطه جنایت پیشگی این حکومت از دست میداد؟اصلا انان برای چه باید نسبت به اسلام کینه توز میبودند؟دلیل مبارزه یک فرد ضد دین و ضد اسلامی همچون خود من با اسلام به دلیل ریشه پوچ و فاسد اسلام و نقش گسترده ایست که این دین در بدبختی امروز ما و خاطرات تلخ تاریخی هم چون حمله وحشیانه اعراب به ایران داشته.شما نیز بهتر است نگاهی به جامعه خود و جامعه مسلمانان بیندازید تا ببینید که روزانه چند تن از مسلمانان گروه گروه دست کم غیر علنی از اسلام خارج میشوند.سخن گفتن با مردم نمود این سخن است.شما نیز بهتر است به کتب هزاران نفر از دانش پژوهان و دگراندیشانی مراجعه کنید که خود زمانی با تمام وجود به دین و خدا عشق میورزیدند.
مرگ موقت نیز از نظر من حیله ای بیش برای فریب مردم نیست.تا به حال نیز به صورت مشخص و صادقانه از سوی کسی چنین موضوعی اذعان نشده.هرچند که از نظر علمی نیز مرگ موقت کل سیستم حافظه و تفکر انسان را حتی تا چند ثانیه مرگ موقت کاملا دچار مشکل میسازد.به این ترتیب حتی اگر هم کسی واقعا دنیای دیگری را دیده باشد نمی تواند انرا به خاطر بیاورد و شکل منسجمی از انرا در ذهنش ایجاد کند.
هم میهن گرامی شما بسیار از منطق و حقیقت سخن میگویید ولی کمتر به ان توجه مینمایید.حقیقت یک اصل یا تئوری تک بعدی نیست که از یک زاویه به ان نگریست بلکه باید چند جانبه و نقادانه نسبت به هر چیز واکنش نشان داد.
من نیز میگویم اسلام به ذات خود سر تا پا اشکال است و هر گونه ماله کشی و توجیه نسبت به این ضد و نقیضات نیز از جانب خود ما انسانها است.زیرا ما انسانها علاقه زیادی به این داریم که خود را فریب دهیم.



۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۲, شنبه

دل ارا هم اعدام شد



یک انسان دیگر نیز به دلیل جرمی که در سنین زیر هجده سالگی و سنین مجازات غیر قانونی(طبق قوانین بین الملل)مرتکب شده بود به لیست اعدامهای سیاه حکومت اسلامی پیوست.
دل ارا دارابی دختر جوانی که در سن هفده سالگی مرتکب به قتل یکی از بستگانش(دختر عموی پدرش) شده بود دیروز جمعه،مورخ هشتم اردیبشت ماه پس از تحمل شش سال حبس در زندان مرکزی رشت به دار مجازات اسلامی اویخته شد.این اعدام در حالی صورت پذیرفت که حتی تاریخ اعدام دل ارا نیز به صورت دقیق روشن نبود و سبب شکه شدن وکلای دل ارا گردید.چنانچه چندی پس از انتشار خبر اعدام دل ارا عبدالصمد خرمشاهی در حالی که از چگونگی وقوع این اعدام و جزئیاتش بی اطلاع است و شکه شده میگوید:
((نمی دانم چه اتفاقی افتاده،من در حال رفتن به رشت هستم.حالم خیلی بد است)).
و این در حالی است که حتی اقای خرمشاهی با استناد به شواهد و قرائن موجود دل ارا را بی گناه میداند.
حکم اعدام دلارا در حالی اجرا شد، که چندی پیش، به دلیل عدم حضور اولیای دم مقتول ، اجرای حکم وی به تعویق افتاده بود. با این وجود، این بار دادسرای استان رشت، بدون اعلام و اطلاع قبلی، حکم اعدام این هنرمند جوان را به اجرا در آورد.
در روزهای پايانی فروردين ماه آيت‌الله هاشمی شاهرودی رئيس قوه قضائيه حکم اعدام دل‌آرا دارابی را برای مدت محدودی متوقف کرد تا اين دختر ۲۳ ساله و خانواده‌اش فرصت جلب رضايت از اوليای دم را داشته باشد.
دل آرا دارابی متهم بود که در آبان ماه سال ۸۶ درحالی که ۱۷ سال داشت، یکی از بستگان پدرش را به قتل رساند. طبق اقرار دل آرا ، دادگاه وی را به عنوان متهم ردیف اول پرونده معرفی کرد. درحالی که او پس از این اقرار اولیه، علت اقرارش را علاقه زیاد به پسری عنوان کرد که به گفته دل آرا، عامل اصلی جنایت بود. دل آرا در جلسه دادگاه عنوان کرد، به دلیل اینکه ورزشکار است و کاراته کار می کند، توانسته است با وجود جثه کوچک و نحیفش، مقتول را مورد حمله قرار دهد. او پس از این اقرار که یکی از دلایل اصلی صدور حکم قصاص علیه وی بود، ارتکاب به قتل را انکار کرد.
عبدالصمد خرمشاهی بر اين اعتقاد و باور است که خانم دارابی بی‌گناه بوده و شواهد متعدد در پرونده وی بيانگر آن است که وی نمی‌توانسته قاتل باشد. وی در اين زمينه به روزنامه اعتماد گفته است: «ايرادهای زيادی در پرونده وجود دارد و مدارک موجود در پرونده نشان می دهد اين دختر قاتل نيست. دل‌آرا چپ دست است و با توجه به ضربات وارده به مقتول و شواهد ديگر، ممکن نيست اين دختر قاتل باشد.»
نمایشگاه نقاشی آثار دل آرا دارابی باعث ایجاد توجه محافل حقوق بشری به پرونده اعدام وی شده بود.
سازمان عفو بين‌الملل در لندن نيز، بر عليه حکم اعدام دل‌آرا دارابی، تظاهراتی را حدود دو هفته پيش مقابل سفارت ايران در لندن سازمان داد تا بلکه بتواند بدین وسیله از اجرای حکم اعدام وی جلوگیری به عمل اورد..
مطابق قوانين جزايی ايران، قصاص يک حق شخصی است و خانواده قربانی مختار است که بين اجرا و عدم اجرای حکم صادره دست به انتخاب زده و يکی را برگزيند.
سازمان عفو بین‌الملل در واکنش به اعدام غافلگیرانه دل‌آرا دارابی با انتشار بیانیه‌ای این اقدام مقام‌های قضایی ایران را محکوم کرد و آن را ظالمانه دانست. جوری دایک، از مسئولان سازمان عفو بین‌الملل در لندن، در گفت‌وگو با رادیو فردا به این موضوع پرداخته است.