۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه

در گنبد ز بی مغزی صدا بسیار می پیچد

کدامین مبنا و پایه ی محکمی دال بر ضرورت وجود یک پیشوای مطلق گرا و مسلط بر شئون مختلف زندگی انسان می تواند وجود داشته باشد ؟

هریک از آدمیان در بخشی از علوم متخصص و صاحب نظر هستند و فردی جامع العلوم که در همه آنها بتواند در مرتبه والا قرارگرفته باشد هیچ و قت یافت نخواهیم کرد( حتی ارسطو را که در زمان باستان وقتی که گستره علوم بسیار محدود بود بخاطر جامعیت در اطلاع از علوم مختصرآن زمان معلم اول لقب داده اند او نیز در ریاضی پایش لنگ بود) و عقل حکم می کند که در هر مسئله ای با کارشناس آن مشورت نماییم ولی این دلیل نمی شود که نظرات صاحب آن تخصص خاص را به حوزه های دیگر تعمیم داده و دیگر افکار او را در رابطه با مسایل خارج از تخصص او را در بست قبول نماییم.

اما با وجود این واقعیت آشکار که نیازی به مناقشه های جدلی طولانی ندارد عده ای از رندان با ابزار دین بر کول مردمان سوار شده و با وجود آنکه حوزه تخصص آنها محدود و در حد نقل اراجیفی چون نهادن پای چپ به هنگام ورود به دستشوئی و غسل ارتماسی و شک های مختلف به وقت نماز تجاوز نمی کند و حتی در نقل آن اراجیف تکراری 1400 ساله با یکدیگرتضاد آرای آشکار دارندمدعی سرپرستی انبوه مردم که درمیان انها اندیشمند و متفکر و ریاضی دانهای بزرگ وجود دارد می کنند و اعلام می دارند که ما جانشینان پیامبران الله (اگر الله مورد نظر ایشان واقعا وجود داشته باشد) سرپرستی این مردم نا آگاه !!! را بر عهده داریم و همچنانکه طفل صغیر که به بلوغ فکری نرسید نیاز به قیم دارد ما نیز از طرف پیامبران سرپرست و قیم این مردمان صغیر هستیم ( حال بماند که آیا در اصل پیامبری و جود داشته یا همه آنها دغل کارانی بوده اند که با استفاده از پرسشهای زیاد مردمان و احساسات آنها با حقه دریافت وحی که فقط خودشان قدرت رویت آنها را دارند و برای مردمان آگاه این همه گرفتاری بوجود آورده اند) در پاسخ اینان باید گفت همچنانکه وقتی غیر آخوند در مسایل دینی وارد می شود او را بخاطر عدم تخصص !!! تخطئه می کنید با کدامین معیار به وجود پستتان اجازه اظهار نظر در تمامی حوزه ها از اقتصاد گرفته تا سیاست و... می دهید در حالیکه نه سطر در مورد آن علوم خوانده اید و نه شاگردی استادان آن علوم را حتی برای مدت اندک کرده اید؟؟؟
والا حضرتان دغل کار لطفا افسار را به گردن خود آویزید زحمت ما کم کنید که اندیشه پیشگان می دانند مخور فریب زهد از عمامه زاهد – که در گنبد زبی مغزی صدا بسیار می پیچد
و رازی اندیشمند شجاع ایرانی در ازمنه قدیم با این تمامیت خواهی های به مبارزه برخاسته که من در این جا بخشی از آن را می آورم:
مساله رد نبوت از سوی حضرت رازی را دکتر ذبيح الله صفا هم در تاريخ ادبيات در ایران جلد اول صفحه 292آورده می نويسد : ( رازی راجع به نبوت می گفت چون خداوند عادل است همهً بندگان خويش را مساوی خلق کرده و هيچکس را بر ديگری برتری نداده است و حکمت بالغهً او برای رهنمايی خلق همه را بمنافع و مضار خود آشنا کند دراين باب به ميانجی حاجت ندارد و حتی اعتدال او اقتضا نمی کند که ازاين طريق ايجاد تفرقه ميان خلق نمايد و پيروان هر پيامبری را با ديگران به جنگ و ستيز وادار سازد و معجزات و مدعيان نبوت را نيز خدعه و نيرنگ ميدانست. »

_ در رابطه با صغیر پنداشتن مردم و ضرورت وجود قیم به کتاب ولایت فقیه از امام سیزدهم مراجعه شود همچنین در صورت عدم دسترسی بطور مفصل در صفحات آینده از این نوع مطالب اورده خواهد شد.

- در رابطه با علوم گرانقدر و ارزشمند اسلامی که دانستن ان درجه ای والا است!!! و فقط عده ای از نورچشمان خداوند افتخار اطلاع آن را دارند و به تبع آن خر پنداشتن مردمان و حق سواری را از ان خویش می پندارند به رساله های عملیه ایشان مراجعه کنند.و اینجاست که باید گفت:

ای شیخ آه از خرقه و دینداری تو- وای بر این حکم تبهکاری تو- گر تویی حرمت الله در این دیر تباه- ای خدا ننگ بر این حکم تبهکاری تو.

1 نظرات:

ناشناس گفت...

دوست گرامی،
پیوند وبلاگ شما در برگه پیوند های دوستان بلاگ من افزوده شده است.
چنانچه نگری دارید به مهر مرا آگاه کنید.

ارسال یک نظر