۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

اتش و خون در غزه



حملات به غزه همچنان ادامه دارد و در این میان هیچ کس به غیر از مردم مظلوم و بی دفاع غزه قربانی سیاستهای سردمداران سیاسی اسرائیل و خشک مذهبی های فسیل شده حماس نمی گردد.در طول بیش از نیم قرنی که از استیلای یهودیان در خاورمیانه و تشکیل کشور اسرائیل و پس از ان پیوستن به اروپا میگذرد عمدتا این مردم بیگناه کشورهایی همچون فلسطین و لبنان بودند که سپر و قربانی سیاستهای کثیف سیاستمداران میشدند و میشوند.این مردم بودند که همواره گوشت دم توپ مردان خدا(بخوانید تروریست و ادمکش و جنایتکار) بودند و جان خود و خانواده هایشان را از دست میدادند.در طول تمامی این مدت جنگ و خونریزی نه تنها مشکلی حل نشد و خونی از دیوار پاک نشد بلکه به اوضاع تاسف بار و وخیم حاکمه نیز افزود.مردم بی دفاع همواره در میان انبوه مجادلات و جنگ طلبی های رهبران کشورهای عربی تحت اشغال و رهبران سیاسی اسرائیل قرار داشتند و در این میان نیز هیچ کس به اندازه انها ضرر نکردند و نمی کنند.رهبران سیاسی حماس با لباسهای ملحفه وار اعراب به شراب خواری و عیش و نوش و هرزه گرایی میپردازند و از طرفی دیگر رهبران اسرائیل نیز به اجرا و برگزاری مراسم مذهبی و خرافی یهودی میپردازند و در این میان هیچ معلوم نیست که چندین نفر بر اثر سیاستهای غلط رهبران این کشورها در حال قربانی و کشته شدن هستند.اخرین نمونه بارز این سیاستهای بیجا و غلط حملات اخیر اسرائیل به غزه بوده که موجب کشته شدن تعداد نسبتا زیادی از مردم غزه گشته و کشته و زخمی شدن تعداد قابل ملاحظه ای از سربازان اسرائیلی را نیز در بر داشته.همان طور که عرض کردم هیچ کس به غیر از مردم غزه قربانی سیاستهای کثیف سران خود نشده و نمی شود.رهبران فسیل شده و نادان غزه همچون اسماعیل هنیه که به صورت کاملا غیر قانونی بر غزه حاکم شدند با اتخاذ سیاستهایی(بخوانید ناسیاستها)کاملا غیر دیپلماتیک و نابخردانه و بدون کوچکترین دیدگاهی منطقی به اینده سبب ان شدند که اسرائیل که همواره به دنبال فرصتی برای افزودن بر قلمرو خود بوده به غزه تجاوز کند و باعث بوجود امدن ویرانی های زیادی در ان منطقه شود.به راستی اگر هم قرار باشد در این میان کسی مجازات شود هیچ یک به اندازه سران عرب غزه سزاوار مجازات و محاکمه نیستند.کاملا مشخص است که اسرائیل با دریافت چندین موشک از سوی پایگاه های نظامی غزه که منجر به تلفات و ضرر و زیانهایی شده سکوت نخواهد کرد و در مقابل این عمل غزه که علنا اعلان جنگ نموده و اتش بس را لغو کرده پاسخی دندان شکن را خواهد داد.مطمئنا سران غزه تا به این حد بیخرد و تهی از شعور نبودند که نتوانند پاسخ اسرائیل را پیشبینی کنند که در این صورت چه دلیلی داشت که موشکهای خود را به سمت اسرائیل هدایت کنند؟در این میان جای یک مقوله خالی میماند و ان اشوبی است که تا حدود زیادی مربوط به جمهوری اسلامی(که واقعا شرم دارم پسوند مردم سالاری و ازاد مداری را برای حکومت این غاصبین به کار ببرم) میگردد.حکومت نامشروع و جنایتکار سید علی خامنه ای با کمکهای فراوان به حماس در جهت استقرار در غزه تقریبا به طور کامل هدایت غزه را بر دست گرفت و رهبران حماس نوکرانی بیش برای سران حکومت شیطانی اقایان ملا نبودند و تمامی سیاستها و طرحها و برنامه ریزی ها نیز از جانب اخوندهای انایرانی برای غزه اتخاذ میگردید که بر اثر همین پوچ گرایی ها و گستاخی ها موشکهای برددار حکومت اسلامی در اختیار نیروهای نظامی حماس و حکومت حاکمه بر غزه قراد داده شد و فرمان حمله به اسرائیل نیز با گمان پوچ انکه اژیر خطری را برای اسرائیل بر صدا در اورد داده شد.گرچه از نظر من تمامی اینها نیز سیاستهایی است که حکومت اسلامی و اخوندها برای پر کردن جیب خود اتخاذ کردند و در این میان مطمئنا از طریق تشکیلاتی که در منطقه مستقر گردانیده اند پولی را از طرق گوناگون به جیب میزنند.
نکته حائز اهمیت در مورد هرسه این رژیم ها این است که این حکومتها بر اساس یک ایدئولوژی مذهبی طرح ریزی شده اند.جمهوری اسلامی و سرکرده اش حماس،بر اساس ایدئولوژِی اسلامی و در مقابل حکومت اسرائیل و اصول استقرار این کشور نیز بر اساس تعالیم یهود(اگر بتوان انرا تعلیم دانست) شکل گرفته که بدین شکل این سه حکومت(در اصل دو حکومت:جمهوری اسلامی و اسرائیل) با تقدس و زدن مهر الهی بر اعمال و تخریبهای خود از پذیرفتن اشتباه و خطا در عملکردهای سیاسی شان شانه خالی کردند.حمایتهای بی دریغ حکومت اسلامی از رهبران حماس که بر پا کنندگان این اشوب بودند تا بدانجا ادامه دارد که کاملا مشخص میسازد این رژیم به جای انکه بیشتر به فکر مردم بیگناه و بی دفاع فلسطین باشد به فکر نوکران بلامنازع خود ((حماس))است.افزایش امار کشته شدگان عام مردم غزه نیز به خاطر افکار وحشیانه و ددمنشانه سرکردگان حماس و تروریستهای داخل این سازمان است.تا انجا که در بسیاری از موارد کشته شدن یک مامور نظامی حماس مصادف میگردد با کشته شدن چهار یا پنج غیر نظامی اهل غزه.سرکردگان حکومت حماس با پناه گرفتن در مکانهای عمومی و پناه گاههای اصلی مردم همچون نمونه اخیر که بمباران پناهگاه سازمان ملل را شامل میشد راه را برای هجوم و حمله به ان سنگرها در جهت نابودی این افراد ستیزه جو هموار میسازند.اسرائیل نیز بدون کوچکترین توجه بر انکه این ساختمان محل پناه و استقرار مردم بی دفاع و عادی است که صد البته در میان انها تفاله های حماس نیز وجود دارد نیروهای خود را تنها به خاطر نابودی ان جمعیت بیشرم حماس به کار میبرد و بدین سان علاوه بر ان رغم از کشته شدگان حماس چندین برابر کشته از میان مردم عادی بر جای میگذارد.
در این اثنا چنین جدالها و هرج و مرجهایی نیز مورد استفاده حد اکثر رسانه های خبری حکومت اسلامی و روزنامه جات و نشریات صد در صد سازمان یافته انها قرار میگیرد.تا انجا که درگیری مردم غزه در این جنگ به نقطه ای میرسد که اصل قضیه و قربانی شدن مردم کمتر مورد توجه قرار میگیرد.این مردم در طی چندین دهه گذشته همواره مورد سوء استفاده هر نوع افرادی از قشر کثیف مافیای مذهبی قرار گرفته اند و میگیرند و سوژه ای شدند برای بسیاری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه برای عملی ساختن اهداف شوم دولتهای ان کشورها.اخبار صدا و سیما و منابع به اصطلاح اطلاع رسانی نیز امروه تماما با تبلیغاتی به شدت زننده وقت خود را به بررسی اخبار مرتبط به غزه اختصاص داده اند.این تبلیغات زیاده روانه و بدون تدبیر تاجایی پیش رفته که اگر کسی نداند فکر میکند که این تلویزیون توسط یک کشور عربی اشوب طلب هدایت میشود.که البته شاید بتوان از نظر من به عنوان یک ایرانی این جمله را تصحیح کرد که این تلویزیون از جانب یک مشت جانی و فاسد بی همه چیز که هیچ گونه شباهتی به ایرانیان ندارند و ذاتا عرب هستند هدایت میشود.اما ان تلویزیون به هیچ عنوان متعلق به ایران نیست بلکه تنها امواجش از داخل ایران به سطح کشور فرستاده میشود.این تبلیغات از دیدی دیگر کاملا نشان دهنده ان است که مشکلات داخلی ما که روز به روز بر شدت انها افزوده میشود کمترین اهمیتی نه برای سران حکومت و نه برای خبرنگاران و مجریان این شبکه های تلویزیونی حکومتی ندارند.به راستی چرا به این میزانی که به غزه و فلسطین و لبنان اهمیت میدهید یک صدم درصد انرا به ایران و ایرانی اختصاص نمیدهید؟ایا فقر و فحشا،گرانی و تورم،کمبود مسکن و تاراج ثروتهای ملی،بی اعتبار شدن و کاهش وجه بین المللی ایران،الودگی رو به افزایش هوا،عدم جذب توریست و هزاران مورد دیگر برای شما اخوندهای بی وطن اهمیتی ندارد؟البته که اهمیتی ندارد زیرا شما اراذل به هیچ چیز جز خودتان و اهداف شومتان اهمیت نمی دهید.در همین دنیای مجازی اینترنت با یکی از طرفداران حکومت در حال بحث بودم که در مواجه با طرح این مسائل از جانب من با کمال وقاحت و تهی از هرگونه شرم و شرافت بیان داشت که ایران باید برای ازادی مردم غزه و فلسطین قربانی شود.بهتر است هم اکنون مطلع شوید که هدف نهایی این کرکسهای بی وطن چیزی جز نابودی ایران نیست و از هر ابزاری همچون حملات اخیر اسرائیل به غزه در جهت نابودی بخشی از ایران استفاده مینمایند.تک تک قطره هایی خونی که از مردم غزه ریخته میشود سلاح هایی است که از جانب حکومت برای خدشه دار کردن اعتبار ایران و ایرانی از ان استفاده میشود.من به عنوان یک ایرانی از شما سران حکومتی سوال میکنم که ای اقایان ملا شما اگر انقدر به فکر مردم فلسسطین و غزه هستید چرا خودتان به همراه یکی از این بسیجی های فرومایه به غزه نمی روید که خود جواب اسرائیلی ها را بدهید؟شما که انقدر در باب اتحاد مسلمانان و میسر ساختن هرگونه کار و عملی از جانب یک مسلمان شیعه صحبت میکنید ایا شده خودتان مرد و مردانه تا به حال کاری را برای این مردم انجام دهید؟و اصلا چرا با وجود این نفوذی که در کشورهای عربی منطقه دارید نمی روید با حکوت بر ان کشورها یک اتحاد متشکل از چند کشور برای خود ایجاد کنید و ایران را ازاد بگذارید که فرزندان ایران زمین انرا اباد سازند و حکومتی مردمی و مشروع و لایق و باکفایت بر ایران حکمرانی کند؟هیچ کلمه و جمله ای نمی تواند پستی و بیشرافتی شما را توصیف کند،شرم بر شما باد.
در طی چندین هفته گذشته نیز گروهی از سرکرده های حکومتی و اراذل و اوباش بسیج و سپاه با تحسن در مقابل فرودگاه و سازمان های مختلف اداری دولتی خواستار ان شدند که اقدامات لازم برای اعزام انها به غزه در جهت مقابله با حملات اسرائیل هرچه زودتر فراهم گردد.در همین اثنا چندین هفته پیش نیز حملاتی از جانب اوباش حکومتی در جهت تسخیر سفارت و اردوگاه تفریحی و تابستانی مصر که به دلیل مسائلی و امنیت ملی خود اجازه عبور کمکهای نظامی و غذایی را از مرز رفح نداده بود صورت گرفت که متاسفانه با موفقیت رو به رو شد و از جانب معاون رئیس جمهور جناب هاشمی ریسه مورد تشویق قرار گرفت و پس از انقلاب اسلامی و تسخیر سفارت امریکا انقلاب سوم نامیده شد.پس از پناه دادن مصر به شاه و دوستی ان دو و حمایت انور سادات از شاه مقامات و حکومتهای دو کشور ایران و مصر به شدت با یکدیگر دشمن شدند اما در طی یکی دو سال اخیر دشمنی های گذشته به ندرت به سوی صلح و عدم دشمنی میرفت تا اینکه با اقدام اخیر اراذل حکومتی اتش این دشمنی فروزنده تر از گذشته شد.به هرحال کاملا طبیعی است که چنین عکس العملهایی از جانب این اراذل که هیچ گونه اختیاری از خود ندارند صورت گیرد.
شاید بهتر بود زمانی که شیوخ عرب بدون نگرش به اینده در حال فروختن زمینهای خود به یهودیان بودند کمی نیز به اینده و ان وقایعی که در اینده ممکن بود رخ دهد فکر میکردند تا طمع های انان منجر به ان نشود که وضعیت منطقه و کشورهایشان این گونه رغم بخورد.

0 نظرات:

ارسال یک نظر