۱۳۸۷ دی ۱۶, دوشنبه

عاشورای حسینی،برگی دیگر از کتاب سیاه اسلام

ایام محرم است و ایام عزا و درد و غم.درد و غمی که اصلا مردم نمی دانند برای چه بدان مبتلا هستند.برای کسی عزاداری میکنند که نه میدانند که بوده،نه میدانند برای چه با یزید به مخالفت و جنگ پرداخت،نه میدانند برای چه و چگونه کشته شد،نه میدانند حقیقت عاشورا و وقایع پس ان چگونه رغم خورد.هر ساله باید شاهد مراسمی به شدت جهالت بار و نفرت انگیز توسط مردمی باشیم که حتی یک جلد کتاب در مورد به اصطلاح قیام عاشورایی حسین نخواندند.اگر قرار باشد دو ماه از شوم ترین ماه هایی که اسلام و مسلمانی برای ایران به ارمغان اورده را نام ببریم در درجه نخست ماه محرم و پس از ان ماه رمضان قرار داد.هر دوی اینها مراسمی مذهبی و پوچ گرایانه هستند که گرچه یکی را عزا و دیگری را جشن الهی میدانند اما در اصل هردو افیون و استهجان نقش بسته بر جامعه ایرانی و بلا طبع جامعه بشری هستند.در ماه محرم شاهد عزا و اندوه،سینه زنی و تو سرزدنها،قمه زنی و فریاد و گریه و اعمالی به شدت تاسف اور از جانب مردم ساده لوح ونااگاه هستیم.مردمی که تنها با وصفی افسانه وار و البته دروغین از حسین و جنگی که او به راه انداخت به خیابانها و خیمه های سیاه میریزند و به خیال خود برای یکی از خلفای راشدین عزاداری میکنند به امید انکه خداوند عزاداری این مفلوکان را بپذیرد و در کارنامه اعمالشان این عزاداریها را به عنوان اعمالی نیکو مد نظر قرار دهد.به راستی از دوران کودکی چه چیزها به خورد ما و به خورد این مردم ساده اندیش داده اند که برای فردی که یکی از دشمنان تراز اول ایرانیها بوده عزاداری میکنند.فردی که حتی برای مردم خودش و در کل انسانها ارزشی در خور قائل نبوده و نه برای عدالت بلکه برای خلافات به مبارزه با هم خون خود پرداخت.به ما از بچگی گفته اند که حسین یکی از مردان برگزیده خدا و نماد شجاعت و جوان مردی بوده.او برای خدا و دین برگزیده خدا با یارانی اندک قیام کرد و در راه خداوند و در راه اسلام شربت شهادت را نوشید و به دست دژخیمان و ظالمین و ستمکاران مثله شد.اراجیفی که از دوران طفولیت در گوش ما زمزمه کردند و با استفاده از جهلی که مردم بدان گرفتارند با شستشوی مغزی و جوسازی افکار خود را بر کرسی عمل نشاندند.ماه محرم ماهی است که در ان شاهد ریخته شدن خون افرادی هستیم که میپندارند با دست بردن بر قمه و چاقو وزنجیر میتوانند برای حسین عزاداری کنند و ذره ای از زجری که او کشیده خود نیز تجربه نمایند.تمامی این محملات مذهبی بر میگردد به بیش از هزار سیصد و پنجاه سال پیش و ما باید برای فردی که او را مظلوم میخوانند عزاداری کنیم.گویا حسین تنها فردی است که مظلومانه و در راه ارمانهایش جان خود را فدا کرد.گویا امثال بابکها و رستم فرخزادها و مازیارها و ابومسلمها که برای کشور و مردم خود جان باختند مظلوم نمردند.گویا طفلهای شیرخواره ای که روزانه هزاران جسد بر اثر گرسنگی و تشنگی و سوء تغذیه، از انها در افریقا بر جای میماند مظلوم نبودند.گویا میلیونها لیتر خون بیگناه و مظلوم که روزانه ریخته میشود نمی تواند تداعی گر ظلمی باشد که بر حسین شد.گویا جوانان ازادی خواهی که برای کشور و ازادی خود در زندانهای حکومتی و به دست میراث داران ضحاک شنکجه میشوند مظلوم نیستند.اما چه کسی به اینها توجه میکند؟برای مردمی که فقط به فکر حسین و هفتاد و دو تن یار کشته شده او هستند بدون انکه کوچکترین تفکر و منطقی را بر خود هموار سازند ان همه بدبختی گسیل داشته شده به سوی خودشان و بر سوی جامعه انسانی چه تفاوتی میکند؟چرا تا به این حد به گذشته و افراد مرده ای بها میدهید که کوچکترین شناختی از انها ندارید؟چرا برای کسی سینه و قمه میزنید که تشنه به خون ایرانیان بوده؟چرا تا به این حد به وقایع گذشته اهمیت میدهید تا بدانجا که به فکر زمان حال و اینده باشید؟گیرم که حسین و یارانش به ناحق کشته شدند ایا با سینه زدنها،قمه زدنها،زنجیر زدنها،تو سرزدنی های من و شما او زنده میشود؟اگر هم قرار باشد برای کسی عزاداری کنیم در این میان بابکها و مازیارها و فرخزادها و ابومسلمها در اولویت قرار دارند.انها از خون و گوشت ما بودند و برای میهن و ازادی مردم خود جانشان را نثار روح ازادی ایران زمین کردند و واقعا باید به حال مردمی افسوس خورد که حتی نام افرادی را که جانشان را برای اینده مرز و بوم کشورشان قربانی کردند نمی دانند.بارها شده با مردمی برخورد کردم که با شنیدن کلمه قادسیه از دهان این جانب با حالتی کنجکاوانه میگویند که قادسیه دیگر چیست؟از مردمی که حتی نمیدانند حسین که بوده؟عاشورا و تاسوعا چیست و ماه محرم را برای چه برگزار میکنیم انتظار نمی رود که بدانند قادسیه چیست.اما تاسف اور این است که انقدر که به حسین و امثال او اهمیت میدهند اندکی ارزش برای هویت و اصالت و ملیت خود قائل نیستند.شاید بهتر باشد به همان مثل خلایق هرچه لایق اشاره کنم.گاهی اوقات با خود میپندارم مردمی که بسیار علاقه مندند در این جهلی که بدان گرفتار امده اند بمانند و با وجود انکه با منطق و دلیل رو به رو میشوند همچنان علاقه مند به نااگاهی و جهالت هستند لیاقتشان همین هست که هست.سیه روزانی که خود باعث بدبختی خود و جامعه خود هستند بدون انکه بدانند.ای کاش انقدر که به حسین اهمیت میدانند به کشور خود نیز به همان میزان اهمیت میدانند.مشکل به صرف، به اخوند و خاخام و کشیش و یا هر فرد مذهبی دیگر معطوف نمی گردد بلکه همان طور که در پستهای گذشته اشاره کردم مشکل خود ما هستیم که انقدر علاقه مندیم که طبق خواسته انها عمل کنیم.انها به دروغ واقعه عاشورا و مرگ مسیح را به ما خوراندند اما حال اینکه ما با تفکر کذب بودن انها را به خود اثبات کنیم مربوط به خودمان میگردد.




به راستی حسین برای این مردم و مملکت ما چه کرد که انقدر برای او دلسوزی میکنید؟ایا او به ما خدمتی کرد؟ایا جانش را برای ایران قربانی کرد؟و اصلا چرا با خود فکر میکنید که او برای اسلام مرد.قرار بر این بود که او با یزید بیعت کند که این کار را نکرد.اما جنگ او برای این نبود که با یزید بیعیت نکرده و جنگ یزید هم برای این نبوده که حسین حاضر به بیعت با او نشده.اگر به یک چنین تفکر ساده انگارانه ای مبتلا هستید برایتان متاسفم و اگر اینگونه نیست پس به چه دلیل برای حسین عزاداری میکنید؟مطمئنا یزید انقدر احمق نبوده که پس از مواجه با جواب منفی حسین پس از رد بیعت با او تصمیم به جنگ با کسی باشد که به صرف اعتبار و جایگاهی که در دل مردم داشته خواستار قبول خلافت او بوده.ملایان هیچ گاه تاریخ را به ان شکلی که بر ما گذشته بازگو نکردند زیرا بدین ترتیب نونشان اجر میشد و دیگر نمی توانستند سوار بر مردمی شوند که با عدم تفکر خود نون انها را تامین میکردند.بارها شده که مسلمین به افرادی چون من گفتند که تاریخ را بدون تعصب بخوانم.خوب عزیزان اگر ما تاریخ را با تعصبات خشک مذهبی محضرات عالیه میخواندیم که وضعمان این نبود و همچون شما به گریه و زاری برای حسین میپرداختیم.درد عدم تفکر ان دردی است که مردم بشر از ابتدا بدان مبتلا بودند و بی شک دلیل اصلی وضع جامعه جهانی و کشور ما نیز مربوط به همین سطح پایین اگاهی و اندیشه سطح پایین و طرز فکری مایوس کننده انهاست.اگر مردم تفکر کنند و به خود اجازه بدهند که خلاف دروغ یعنی حقیقت را بفهمند دیگر کسی نمی تواند بر انان ظلم و ستم اعمال کند و بر کول انها سوار شود.امیدوارم و بلکه یقین دارم روزی ایران به عنوان بزرگترین کشوری که بر ضد مذهب و تعصبات اسلامی قیام خواهد کرد شناخته شود و نامش به عنوان یکی از کشورهایی که چهره حقیقی مذهب را بر جهان اشکار ساخت عیان گردد.

1 نظرات:

كوروش گفت...

سپاسگزارم

ارسال یک نظر