۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

بوی نسیم نوروزی


یک سال دیگر هم گذشت،دوازده ماه دیگر هم گذشت،یک سال دیگر هم میگذرد.در این میان بحث فقط معطوف زمان نیست بلکه بیشتر متوجه عملکرد مفیدی است که انسانها با بهره گیری از زمان به انجام میرسانند.عملکرد مفید هم که قربانش بروم در میان مردم ما چندان جایی را برای خود باز نکرده است.اول برای اینکه به طور کلی عرایض بنده روشن گردد باید توضیح مشخصی از عملکرد مفید داده شود.وقت و زمان انسان ارزشمند است.زیرا در بازه های زمانی انسان میتواند وقتش را بر سر مواردی بگذارد که در ان میتواند به بالا بردن معلومات خود و در اختیار گذاردن اطلاعاتش برای سایر افراد جامعه،انجام کارهایی خیرخواهانه و وطن دوستانه که میتواند به پیشرفت ساختار اجتماعی،اداری،اقتصادی و سایر زمینه های مختلف کمک کند و در نتیجه به خود و به جامعه کمک برساند.با این وصف کوتاه فکر نمی کنم کمتر از سه چهار درصد مردم ایران تازه اگر خیلی هم اغراق امیز سخن بگوییم کار مفید انجام دهند.میانگین مطالعه مردم ایران در طول یک سال از صد درصد زمانی که در اختیار دارند تنها پنج دهم درصد را به خود اختصاص میدهد.ضمن انکه ان پنج دهم درصد مطالعه نیز نمی تواند لزوما مطالعه مفیدی باشد.کتاب داریم تا کتاب و هر کتاب،مقاله و یا نوشته ای حاوی مطالب مفید و سازنده فکری برای اشخاص نمی باشد.برای مثال خواندن تحریر الوسیله خمینی برای انسان چه فایده ای دارد جز انکه محتویات ذهن یک فرد مغز پوسیده را روایت میکند؟
به هر حال سال 1387 خورشیدی هم که سال موش لقب داشت سپری گشت و سال گاو! فرا رسید(احتمالا مسلمین کلی به خاطر این سال غوغا به پا خواهند کرد،چون در هر حال سال 88 سال یکی از حیوانات مورد علاقه مسلمین بر طبق بلندترین سوره قران یعنی بقره می باشد).امیدوارم همه هم میهنان گرامی ام سالی پر برکت و خرم را سپری کنند و اوضاع در سال نو پیوسته به کامشان نیک باشد.من نیز در طی این روزهای عید باستانی نوروز به همراه خانواده به مسافرتی خواهم رفت تا بلکه مقداری هوایی تازه کرده و کمی از حال و هوای گرد و خاک گرفته خود بیرون بیاییم.وظیفه است که هر ایرانی علاوه بر اینکه نوروز را به عنوان یک عید و جشن ملی و باستانی میشناسد از درونمایه و تاریخچه ان و همچنین مناسبت فرهنگی عید باستانی نوروز باخبر باشد.البته پرداختن به این موضوع را بنده به اینده واگذار میکنم و در ادامه تنها به معنی و مفهوم هر یک عناصر تشکیل دهنده سفره هفت سین به صورت خلاصه خواهم پرداخت.
نوروز بزرگترين جشن ملى ايرانيان سابقه اى هزاران ساله دارد. از گذشته هاى دور آريايى هاى ساكن در فلات ايران روز اول سال و آغاز بهار را به برگزارى مراسم ويژه و توأم با سرور و شادمانى اختصاص مى دادند. برخى پژوهشگران ، ريشه تاريخى اين جشن را به «جمشيد پيشدادى» نسبت مى دهند و نوروز را «نوروز جمشيدى» مى خوانند.
اين گروه معتقدند كه جمشيدشاه بعداز يك سلسله اصلاحات اجتماعى بر تخت زرين نشست و فاصله بين دماوند تا بابل را در يك روز پيمود و آن روز (روز هرمزد) از فروردين ماه بود. چون مردم اين شگفتى از وى بديدند جشن گرفتند و آن روز را «نوروز» خواندند.اما عاملی که «نوروز» را از دیگر جشنهای ایران باستان جدا کرد و باعث ماندگاری ان تا امروز شد«فلسفه وجودی نوروز» است:
زایش و نوشدنی که همزمان با سال جدید در طبیعت هم دیده میشود.
دکتر میرزایی جامعه شناس در این باره میگوید:«یکی از نمودهای زندگی جمعی،برگزاری جشنها و ایینهای گروهی است،گردهم امدنهایی که به نیت نیایش و شکرگزاری و یا سرور و شادمانش شکل میگیرند.بر همین اساس جشنها و ایینهای جامعه ایران را هم می توان به سه گروه عمده تقسیم بندی کرد:جشنها و مناسبتهای دینی و مذهبی-جشنهای ملی و قهرمانی و جشنهای باستانی و اسطوره ای.جامعه ایران در گذشته به شادی به عنوان عنصر نیرو دهنده به روان انسان،توجه ویژه داشتند.انها بر اساس ایین زرتشتی خود چهار جشن بزرگ و ویژه تیرگان،مهرگان،سده و اسپندگان را همراه با شادی و سرور و نیایش برگزار می کردند.
در این بین نوروز بنا به اصل تازگی بخشیدن به طبیعت و روح انسان همچنان پایدار ماند.گرچه با توجه به قانون تغییر پدیده های فرهنگی،نوروز هم ناگزیر نسبت به گذشته با دگرگونی هایی همراه است.
به هر حال در ایین های باستانی ایران برای هر جشن « جشن خوانی» گستره می شود که دارای انواع خوراکی ها بود.خوان نوروزی «هفت سین» نام داشت و می بایست از بقیه خوانها رنگین تر باشد.
این سفره معمولا چند ساعت مانده به زمان تحویل سال نو اماده بود و بر صفحه ای بند تر از سطح زمین چیده میشد.همچنین ميزدپان به منظور پخش کردن خوراکی ها در کنار سفره گماشته میشد.این خوان نوروزی بر پایه عدد مقدس هفت(باز هم عقاید مذهبی) بنا شده بود.توران شهريارى، سخنران جامعه زرتشتى! معتقد است: «تقدس عدد هفت از آيين مهر يا ميتراست و به سالهاى دور باز مى گردد. در اين آيين هفت مرحله وجود داشت براى اينكه انسان به مقام عالى و آسمانى برسد. پس عدد هفت از پيش از زرتشت براى انسان عزيز بوده و در آيين هاى مختلف و به نمادهاى گوناگون ديده مى شود، مانند هفت آسمان، هفت دريا،هفت گیاه و ... . همچنین اسناد تاریخی از برپایی سفره هفت سین به یاد هقت امشاسپندان خبر می دهند،طبق این اسناد،هفت امشاسپندان عبارت بودند از:
.اهورامزدا(به معنى سرور دانا)، و هومن (انديشه نيك ) ، ارديبهشت (پاكى وراستى )، شهريور (شهريارى آرزو شده با كشور جاودانى )، سپندارمزد (عشق و پارسايى ) ، خرداد (رسايى و كمال ) و امرداد (نگهبان گياهان)
اما در بسيارى از منابع تاريخى آمده است كه «هفت سين» نخست «هفت شين» بوده و بعدها به اين نام تغيير يافته است.
شمع،شراب،شیرینی،شهد(عسل)،شمشاد،شربت و شقایق یا شاخه نبات،اجزای تشکیل دهنده سفره هفت شین بودند.برخی دیگر به وود «هفت چین» در ایران پیش از اسلام اعتقاد دارند.سخنران جامعه زرتشتی در این باره می گوید:« در زمان هخامنشیان در نوروز به روی هفت ظرف چینی غذا می گذاشتند که به ان هفت چین یا هفت چیدنی می گفتند.»
بعدها در زمان ساسانيان هفت شين رسم متداول مردم ايران شد و شمشاد در كنار بقيه شين هاى نوروزى، به نشانه سبزى و جاودانگى برسر سفره قرارگرفت. بعد از سقوط ساسانيان وقتى كه مردم ايران اسلام را به زور شمشیر پذيرفتند، سعى كردند كه سنت‌ها و آيين‌هاى باستانى خود را هم حفظ كنند.
به همين دليل، چون در دين اسلام «شراب» مثلا حرام اعلام شده بود،انها،خواهر و همزاد شراب که «سرکه» باشد انتخاب کردند و این گونه شین به سین تغییر پیدا کرد.
البته در اين ‌باره تعابير مختلفى وجود دارد. چنانچه در كتاب فرورى آمده است: كه در روزگار ساسانيان، قابهاى زيباى منقوش و گرانبها از جنس كانولين، از چين به ايران وارد مى‌شد. يكى از كالاهاى مهم بازرگانى چين و ايران همين ظرف‌هايى بود كه بعدها به نام كشورى كه از آن آمده بودند «چينى» نام گذارى شد و به گويشى ديگر به شكل سينى و به صورت معرب «سينى» در ايران رواج يافتند. به هر روى خوراكى‌هاى خاصى بر سفره هفت سين مى‌نشينند كه عبارتند از: سيب، سركه، سمنو، سماق، سير، سنجد و سبزی(سبزه).




خوراكى هايى كه به نيت هاى گوناگون انتخاب شده اند:
سمنو: نماد زايش و بارورى گياهان است و از جوانه هاى تازه رسيده گندم تهيه مى شودسيب: هم نماد بارورى است و زايش. درگذشته سيب را درخم هاى ويژه اى نگهدارى مى كردند و قبل از نوروز به همديگر هديه مى دادند.مى گويند كه سيب با زايش هم نسبت دارد، بدين صورت كه اغلب درويشى سيبى را از وسط نصف مى كرد و نيمى از آن را به زن و نيم ديگر را به شوهر مى داد و به اين ترتيب مرد از عقيم بودن و زن از نازايى رها مى شد.سنجد: نماد عشق و دلباختگى است و از مقدمات اصلى تولد و زايندگى. عده اى عقيده دارند كه بوى برگ و شكوفه درخت سنجد محرك عشق است !
سبزه: نماد شادابى و سرسبزى و نشانگر زندگى بشر و پيوند او با طبيعت است.درگذشته سبزه ها را به تعداد هفت يا دوازده كه شمار مقدس برج هاست در قاب هاى گرانبها سبز مى كردند. در دوران باستان دركاخ پادشاهان ۲۰ روز پيش ازنوروز دوازده ستون را از خشت خام برمى آوردند و بر هريك از آنها يكى از غلات را مى كاشتند و خوب روييدن هريك را به فال نيك مى گرفتند و برآن بودند كه آن دانه درآن سال پربار خواهدبود. در روز ششم فروردين آنها را مى چيدند و به نشانه بركت و بارورى در تالارها پخش مى كردند.
سماق و سير نماد چاشنى و محرك شادى در زندگى به شمار مى روند. اما غير از اين گياهان و ميوه هاى سفره نشين، خوان نوروزى اجزاى ديگرى هم داشته است: دراين ميان « تخم مرغ» نماد زايش و آفرينش است و نشانه اى از نطفه و نژاد. «آينه» نماد روشنايى است و حتماً بايد در بالاى سفره جاى بگيرد. «آب و ماهى» نشانه بركت در زندگى هستند. ماهى به عنوان نشانه اسفندماه بر سفره گذاشته مى شود.و «سكه» كه نمادى از امشاسپند شهريور (نگهبان فلزات) است و به نيت بركت و درآمد زياد انتخاب شده است.
شاخه هاى سرو، دانه هاى انار، گل بيدمشك، شير نارنج، نان و پنير، شمعدان و... را هم مى توان جزو اجزاى ديگر سفره هفت سين دانست. متاسفانه وجود«كتاب مقدس» هم يكى از پايه هاى اصلى خوان نوروزى طبق فرهنگ سازی های غلط مذهبی محسوب میشود و براساس آن هرخانواده اى به تناسب مذهب خود، كتاب به اصطلاح مقدسى را كه قبول دارد بر سفره مى گذارد.البته بر ماست که به جای بهره گیری از این عقاید پوچ مذهبی فرهنگ و هویت ایرانی خود را گرامی بداریم و شاهنامه حکیم توس را جایگزین این کتب مذهبی نماییم.



برخیز که می‌رود زمستانبگشای در سرای بستان
نارنج و بنفشه بر طبق نهمنقل بگذار در شبستان
وین پرده بگوی تا به یک بارزحمت ببرد ز پیش ایوان
برخیز که باد صبح نوروزدر باغچه می‌کند گل افشان
خاموشی بلبلان مشتاقدر موسم گل ندارد امکان
آواز دهل نهان نمانددر زیر گلیم و عشق پنهان
بوی گل بامداد نوروزو آواز خوش هزاردستان
بس جامه فروختست و دستاربس خانه که سوختست و دکان
ما را سر دوست بر کنارستآنک سر دشمنان و سندان
چشمی که به دوست برکند دوستبر هم ننهد ز تیرباران

سعدی چو به میوه می‌رسد دستسهلست جفای بوستانبان



از طرفی دیگر بیست و نهم اسفند ماه مصادف است با پنجاه و هشتمین سالروز ملی شدن صنعت نفت با همت زنده یاد دکتر محمد مصدق و یاران میهن پرستش و با پشتیبانی و اراده ملت ایران که این شعله های فروزان استقلال طلبانه و ازادی خواهانه اش توانست بزرگترین نیروی امپریالیستی جهان را بر زانو در اورد و نام ایران را به عنوان نخستین کشور جهان سومی که چنین کاری را میسر ساخته بود در تاریخ ثبت کرد.بیست و نهم اسفند ماه به عنوان سالروز یک حرکت خروش امیز که تلاطم امواج دریای ازادی که پیوستگی قلبهای تک تک مردم ایران را حاصل میگشت در تاریخ ایران و جهان به عنوان روزی که ایرانی پس از چندین دهه شکوهمندانه عرصه ظهور را بر دشمنان دیرینه ایران تنگ کرد شناخته میشود.
پس از ملی کردن صنعت نفت،سیاستمداران انگلیسی که به شدت از این حرکت جسورانه ایران خشمگین و البته متحیر شده بودند شکایتی را به خدمت سازمان بین الملل بردند که نتیجتا به دادگاهی رسمی در لاهه(پایتخت هلند) ختم گردید که زنده یاد دکتر محمد مصدق به دفاع از حقوق ملت ایران پرداخت و توانست مشتی محکم بر دهان ان پیر استعمار بزند و با نطق شکوهمندی که با همراهی زنده یاد دکتر کریم سنجابی نیز همراه بود توانست رای دادگاه بین المللی را به نفع خود و به نفع ملت ایران جذب نماید. و به همین مناسبت جایگاه مصدق به احترام این مرد بزرگ تا به امروز خالی مانده است و هیچ کس بر جایگاه وی تکیه نکرده است.
ملت ایران بیشتر از صد سال پیش انقلاب ناکام مشروطیت را برای برقراری عدالت اجتماعی و ارمان استقلال و ازادی خواهی رغم زد و این در حالی بود که این موارد به کلی برای بسیاری از کشورهای خاورمیانه ناشناخته بود،چندین دهه بعد و در سال بیست و نه صنعت نفت را ملی کرد و در مقابل انگلیس که پنجه های استعمار و نفوذ جهانیش در دنیا مشهور بود ایستادگی نمود و در سال پنجاه و هفت نیز انقلاب ناکامی را رغم زد که وضع را به وضع شوم فعلی مملکت ما دچار ساخت.جای تاسف دارد با وجود این همه افتخار افرینی ها و خروش های جاودانه اهداف بلند ملی میهنی، اکنون از کشورهایی که زمانی سگشان هم حساب نمی کردیم تا این اندازه عقب بمانیم.کشورهایی همچون ترکیه و عربستان که زمانی به افغانیان در نزد ما ایرانیان میماندند اکنون در مقابل ایرانیان سر بالا میکنند و کوچکترین توجهی نمی نمایند.چقدر تاسف بار. بعد از ان همه افتخار افرینی و تلاش در جهت کسب ازادی باید وضعمان اینگونه رغم بخورد؟شرم بر ان ایرانی نمایانی باد که با همکاری روسا و اربابان غربی خود این بلا را بر سر ما اوردند و راه مصدق و ملت ایران را برای تجدید قوا مسدود کردند و اکنون نیز با کمال وقاحت و پررویی همچنان کینه ورزانه و در تلاشی بی ثمر برای سیه کردن چهره مصدق به زعم خود افشاگری میکنند.
بلاخره روزی خواهد رسید که امثال تلاشهای ارمان گرایانه ملت ایران که دنباله روی حرکتهای بزرگی چون ملی کردن صنعت نفت است را به ثمر خواهیم رساند و هرچه شکوهمندانه تر ایران را به جایگاهی که بدان متعلق است خواهیم رساند.

2 نظرات:

سرزمین جاودان گفت...

دستت درد نکنه خبر دادی.
پیشاپیش عیدت مبارک هموطن
آدرس ما تغییر کرد
http://sarzaminejavdan3.blogspot.com

Mani Behrouz گفت...



شهرام عزیزم
کامنتهایت را که قبل از سال تحویل گذاشته بودی خواندم عزیزم

ممنون از اینکه احساس پاک خودتو با همگی ما تقسیم میکنی و واقعا همه ما چنین خواسته ای داریم که امیدوارم هرچه زودتر این رهایی و آزادی ایران فرا برسه و همه ما دور هم جمع بشیم و با هم یه عکس بزرگ دسته جمعی بگیریم و یاد این عزیزان از دست رفته را گرامی بداریم

نوروزت پیروز دوست خوبم

ارسال یک نظر