۱۳۸۸ خرداد ۲۴, یکشنبه

هجده تیر شماره دو


یکی از اصلی ترین نکاتی که منشاء تفاوت حکومتهای دیکتاتوری با دولتهای دموکراتیک به خصوص در جریان انتخابات مختلف ان کشورهاست تاکید بیش از حدشان بر شرکت مردم در انتخابات و کسب مشروعیت برای نظام و گفتن اری به انهاست.بر خلاف این حکومتهای استبدادی در جوامع دموکراتیک نکته مهم و اساسی نه صرفا مشروعیت ساختار و نظام سیاسی ان کشورها بلکه برگزیدن رئیس جمهور منتخب مردم که لایق ترین،مسئول ترین و باکفایت ترین انهاست و مسیر را برای اهداف روشن و مترقیانه ان ملت و نیل به سوی موفقیت فراهم میکند.اما همان طور که از زوایای مختلف گفته های رهبری و مسئولان حکومت پیداست پافشاری انان حضور مردم و حفظ ارزشهای انقلاب اسلامی ! و لبیک گفتن به ولی فقیه و از این جور حرفهاست.خامنه ای هم شخصا در سفری که به کردستان داشت گفت:ای مردم،مهم این نیست که این اقا به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود یا اون اقا.مهم حضور اگاهانه(!) شما در پای صندوقهای رای و اری گفتن به جمهوری ! اسلامی است.کاملا مشخص است که اصل و مبنا در یک نظام ازاد مدار پیشرفت و ترقی و توسعه علم و فناوری است که این مهم از طریق برگزیده شدن نخبه ترین و لایق ترین فرد به عنوان رئیس جمهور و حمایت عموم مردم مشتاق پیشرفت امکان پذیر است.اما در جوامع جهان سوم و عقب افتاده و یا در حال توسعه که عموما نیز شامل حکومتهای دیکتاتوری ارتجاعی است روسای حکومت در حال دست و پا زدن برای حفظ قدرت و اعتبار خود در نظر مجمع جهانی هستند.
همان طور هم که معلوم بود حکومت با طرح نقشه و بازی ای هوشمندانه توانست توجه مردم را به انتخابات جلب کند و نتایج مورد نظر خود که همانا کسب مشروعیت و اعتبار در میان جهانیان است را بدست اورد.اما این پایان ماجرا نیست.عدم پیش بینی واکنش شدید مردم به خصوص در استانهای مهم و نقش افرین کشور و تقلب احمقانه و ناشیانه و نمایشات فرمالیته و مضحک دقیقا عکس نتیجه مورد دلخواه حکومت را به دنبال داشت و کشورها و رسانه های خارجی شدیدا نتایج انتخابات را از پیش تعیین شده و مسخره خوانده و انرا محکوم نمودند.بدین ترتیب مسئولان حکومت اسلامی با این عمل احمقانه خود نه تنها از حکومت خود مشروعیت زدایی کردند بلکه خشم بسیاری از مردم و چشمداران امید را نیز بر انگیختند که بازتاب ان راهپیمایی ها و تظاهرات وسیع در سطح پایتخت،تبریز،خراسان،زنجان،کردستان،لرستان و ... بود که انعکاس خبری ان در سایتها،وبلاگها و رسانه های بین المللی نیز قابل مشاهده و اطلاع است.
در تهران انگونه که من شاهد بودم علی رغم عدم هماهنگی و سازمان دهی صحیح که برنامه ریزی و رهبری یک فرد با تجربه را می طلبید مردم خوب عمل کردند و اعتراض خود نسبت به تحجر حکومتی را البته نه با روش لزوما صحیح و مدنی ولی انگونه که نتایج انتخابات را محکوم نمایند و چهره حضور گسترده مردم به امید سربلندی را بی اعتبار کنند را نشان دادند.به خصوص در خیابان افریقا،حقانی،جهان کودک،فاطمی،ولیعصر و بسیار نقاط مختلف تهران و سایر شهرها شاهد اعتراضات زیادی بودیم که البته با واکنش شدید گاردهای ویژه،پلیس و مخصوصا اوباش سپاه و بسیج رو به رو گردید و خشم بسیاری از مردم،رسانه ها و وبلاگ نویسان و دنیای اینترنت را با خود به دنبال داشت.
از طرفی حکومت میر حسین موسوی و کروبی را شدیدا تحت فشار قرار داده است چنان که موسوی دیروز تماما با محاصره دویست بسیجی و گارد ویژه در خانه خود حبس شده بود و کروبی و سایر اصلاح طلبان نیز با دستگیری های وسیع و پی در پی رو به رو بودند.چنانچه محمد علی ابطحی یکی از حامیان و عضو ستاد تبلیغاتی کروبی از دستگیری بیش از صد اصلاح طلب شناخته شده و کنترل شدید روزنامه نگاران و فعالان سیاسی خبر داد.همچنین اوباش حکومتی به بستن دفتر روزنامه اعتماد ملی(که متعلق به کروبی است) و چندین نشریه و روزنامه اصلاح طلب دیگر اقدام نمودند.شدت این فشارها انچنان بود که میر حسین موسوی امروز صبح پیام تبریک خود به مناسبت انتخاب شدن احمقی نژاد را به او ارسال نمود و از مردم و حامیانش تقاضای ارامش و همکاری نمود.اما گویا کروبی همچنان سخت بر سر مواضعش پایبند است.
انطور که معلوم است موسوی و کروبی بر خلاف ان همه شعار و صحبتهایی که میکردند کنار کشیدند و پاسخ اعتماد مردم را با این دهن کجی خود دادند.علی رغم همه اینها این انتصابات چندین پیامد مثبت هم با خود به همراه داشت.از جمله اینها میتوان به حضور گسترده مخالفان دولت و حکومت در جریان میتینگهای انتخاباتی،افزایش مخالفان دولت و حکومت پس از اعلام نتایج و عملکردهای اعتراضی انها و همچنین بحرانی شدن اوضاع حکومت اشاره کرد که تاحدودی یاداور هجده تیر میباشد.با این تفاوت که اینبار قضیه جدی تر شده است و اگر همه رویدادهای در حال وقوع را حقیقت بنامیم و جریانهای سیاسی و اختلافات حاضر را ناشی از ساخت و پاختها و توافقات سیاسی پشت صحنه ندانیم باید شاهد جر و بحثها و تضادهای ایدئولوژیک داخل حکومت باشیم.در جریان قیام هجده تیر با تنشهای درون حکومت مواجه نبودیم حال انکه امروز شاهد اختلافات وسیع حکومت و به وسط کشیده شدن احمدی نژاد،رفسنجانی،کروبی،موسوی و بسیاری از چهره های سیاسی مملکت به خصوص اخوندها هستیم.هر چند که کاملا مشخص است به اصطلاح روحانیون نیز به خصوص در قم از نتیجه انتخابات راضی نیستند و انرا ناشی از انزوای نقش روحانیت در تعیین سرنوشت مملکت میدانند.به این ترتیب چندان نتیجه بد هم نشده است.هرچند که تمامی اینها منجر به دستگیری صدها نفر از ازادیخواهان و فروپاشی و تباهی صدها و شاید هم هزاران خانواده و زندگی شده اما امید به پیروزی و فردای شاید روشنی که در انتظار ملت است این بهای گزاف را نیز می طلبد.شاید هنوز به قول کروبی داستان تازه شروع شده باشد.
البته شخصا به هیچ عنوان موافق نیستم که جنبش مدنی ایران الوده به حضور مذهبی ها و طرفداران ایدئولوژیک خمینی همچون موسوی و کروبی باشد و معتقدم پیروزی جنبش مدنی ایران بر حکومت اسلامی و کسب ازادی حضور افرادی سکولار،روشن فکر،دمکرات و مترقی را میطلبد.تن دادن به رهبری دو به اصطلاح اصلاح طلب یاد شده به معنی افتادن در همان چاهی است که به واسطه فریب و سوء استفاده خمینی رخ داد.

از طرفی احمدی نژاد در گفته های مضحکی که دیشب در صدا و سیما بلغور کرد اعتراض خود را به منحرفان از مسیر انقلاب بیان داشت و حتی از نام بردن از طلحه و زبید و مقایسه انها با شرایط قعلی که دو شخصیت تاریخی اسلام هستند دریغ نکرد و کاملا مشخص است که هدف وی اصلاح طلبان و رفسنجانی بود.هرچند که این ابله هنوز نفهمیده که امثال خاتمی و کروبی و رفسنجانی ادمهای ساده ای نیستند که بتوان انها را به این راحتی از گود خارج کرد و انها را منزوی نمود اما دسته کم افشاگری های او اگر مورد باور و قبول مردم واقع شود میتواند دست اصلاح طلبان و دزدی های رفسنجانی و اقا زادگان را هم رو کند.هر چند نزدیک شدن به مرز نابودی همچین ارزش پرداخت این بها را هم ندارد.
امروز نیز قرار است جشنی(!) به مناسبت انتخاب دوباره انتری نژاد به عناون رئیس جمهور با حضور موافقانش(بخوانید اوباش بسیج،سپاه،ارتش،فحشا و ...)در محدوده ولیعصر و فاطمی برگزار شود.جای سوال دارد که چرا این به اصطلاح جشن در این میادین برگزار میشود؟خیابان ولیعصر و میدان فاطمی جملگی شلوغ ترین نقاط اعتراضی مردم طی یکی دو روز گذشته بودند و انتخاب این نقاط به عنوان محل جشن ! ریاست جمهوری احمدی نژاد به دو منظور:یک سرکوب و ایجاد موقعیتی مغایر با اعتراضات و دوم پاسخی به اعتراضات و کم رنگ جلوه دادن انها صورت میپذیرد که ناشی از تحجر به اندازه بی ناموسان حکومتی به خصوص خامنه ای و احمدی نژاد صورت می باشد.
همان طور که گفته شد تعداد زیادی از فعالین سیاسی و اصلاح طلبان دستگیر و زندانی شده اند و ممکن است همین الان هم که من در حال نوشتن این مطالب هستم در حال شکنجه باشند.حزب مشارکت اسلامی نیز که جملگی احزاب اصلاح طلب است با هجوم بسیجیان و دستگیری تقریبا تمامی اعضا و هواداران حاضر در دفتر مرکزی حزب مواجه شده است.همه اینها حاکی از اختلاف شدید درون اجزای حکومت است.قضایای مربوط به انتصابات تا حدودی زیادی انرا مشابه کودتای 28 مرداد کرده است.در اینجا ما نه شاهد کودتایی علیه یک دولت خادم،ملی و منتخب و شخصی همچون مصدق هستیم که ایران را به ورطه سقوط میکشاند و نه شاهد تغییر کل پیکربندی سیاسی کشور هستیم.اما در حقیقت حضور گسترده نیروهای نظامی در سطح کشور و اعتراضات گسترده مردم و همچنین تاثیری که این جریانات میتواند به صورت مستقیم در سقوط رژیم داشته باشد انرا بسیار شبیه به کودتای بیست و هشت مرداد کرده است.
در نهایت این حکومت با این اعمال نه تنها نمی تواند شرایط را به نفع خود کند بلکه خود را روز به روز به پرتگاه سقوط و انحطاط نزدیکتر میکند

0 نظرات:

ارسال یک نظر