۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

محمود،برگرد به شغل سابقت





ادولف هیتلر در کتاب نبرد من:دروغ را باید انقدر بزرگ گفت که همه باورش کنند.


روزی که بسیاری انرا پیروزی قاطع یک ملت علیه جور و جفا،فساد،تبعیض،استبداد،ریا،دروغ و... قلمداد میکردند به عزایی دردناک و سوگواری طرفداران اصلاح طلبان و به خاک سپردن استخوانهای سوخته موسوی و به خصوص کروبی بدل شد.روزی که گستردگی حضور مردم پای صندوقهای رای با به اصطلاح رفراندوم میلیونی جمهوری اسلامی مقایسه میشد.روزی که بسیاری انرا سر اغاز جنبش نوین مدنی و ازادیخواهانه ایران و پایان کار جناح راست یا اقتدار گرا فرض مینمودند.روزی که بسیاری میپنداشتند احمدی نژاد با رای چهل میلیونی ملت از ریاست جمهوری بر کنار خواهد شد و میر حسین موسوی به عنوان رئیس جمهور برگزیده ! ملت بر مسند قدرت دولت دهم مینشست.روزی که مردم انرا پایان شب ظلمت و اغاز طلوع دل انگیز خورشید گرم و نورانی تلقی میکردند.روزی که قرار بود به شادی و جشن(در نظر بسیاری مردم ساده دل) تبدیل شود به سکوتی مرگبار و انزوایی ناشی از جهل تبدیل شد.
روزی که قرار بود دو اصلاح طلب با کارنامه ای مملو از جنایت و سیاهی بر دو دیو سیه چهره پیروز شوند و جشن پیروزی را با حضور میلیونی مردم فریب خورده همچون مردم امریکا در میدان پاستور برگزار کنند(البته به زعم خود)با شکستی مفتضحانه و نتایج فوق العاده احمقانه مواجه شدند.متاسفانه جوسازی و برداشتهای اغراق امیز تا به انجا تند شده که شاید در نظر بسیاری موسوی بت مسلم ابادانی و سازندگی و ایرانیت و احمدی نژاد سمبل سیاهی و پلشتی و دغل کاری تجسم گردیده باشد.در حالی که به هیچ عنوان شاخصه های شخصیتی موسوی با معیارهای کلی ای که انسانها از یک شخص ازاده و میهن پرست انتظار دارند همخوانی ندارد.موسوی به هیچ عنوان با امیر کبیر و مصدق قابل قیاس نبوده و نیست و به خواب خفتگان ساده دل نیز باید تا جایی که از انتخاب نشدن موسوی به عنوان رئیس جمهور ابراز اندوه و تاسف کنند به فکر اینده باشند و از جریان انتخابات پند بگیرند که موسوی نیز چندان اش دهان سوزی نبوده و نیست.
خیلی دوست داشتم که موسوی انتخاب میشد تا مردم بفهمند مهره های سیه کارنامه رژیم ناگزیر به اجرای فرامین اربابان خود و حرکت در مشی کلی منافع حکومت اسلامی هستند تا مردم.افسوس چه را میخورید؟ ایا فکر میکنید حتی اگر موسوی واقعا فردی اصلاح طلب و میهن دوست و ازادمنش بود و به عنوان رئیس دولت دهم برگزیده میشد ایا میتوانست یک تنه بدون انکه تصمیم گیرنده اصلی باشد بر انبوه مشکلات و مبانی اندیشه حکام اسلام سیاسی غلبه کند؟ایا میپندارید موسوی انگونه که باب میل شما باشد در عرض تنها چند ماه میتواند معضلات گریبانگیر مردم را حل و فصل نماید؟بسیاری از مردم از نگرش سطحی و بسیار ساده به مسائل رنج میبرند و همین امر سبب شده که در صورت بدست نیاوردن ان نتایج زود هنگامی که انتظارش را میکشیدند از کوره در رفته و از کاندیدای مورد تایید خود حمایت نکنند.مسلما نه موسوی فرد به واقع اصلاح طلب و میهن دوستی است و نه حکومت قابل اصلاح است.اما دسته کم اگر فرض را بر ازادمدار و ترقی خواهی موسوی بگزاریم موسوی طی چهار سال اینده بزرگترین کاری که برای اهداف در ذهنش میتواند انجام دهد مقدمه چینی برای چهار سال اینده است که در ان صورت اگر واقعا فردی اصلاح طلب و مترقی باشد نیز به احتمال 99/9 درصد دوباره انتخاب نخواهد شد.
جناب احمدی نژاد هم به احتمال زیاد در اسرع وقت و در طول هفته به ایراد سخرانی و نطقی در تلویزیون یا اجلاسی خواهد پرداخت و از حضور پرشور ! مردم در حمایت از خود ! تشکر و قدرانی کرده و چندین تشر لفظی نیز به موسوی و کروبی خواهد زد و از خنثی سازی توطئه های امریکا و غرب برای زیر پا گذاشتن اراده ملت سخن به میان خواهد اورد.احمدی نژاد به احتمال زیاد اکثر ارای مربوط به روستاهای کشور را از ان خود کرده،اما سوال من این است:چرا ان روستایی ساده دل و ابلهی که کوچکترین اطلاع و شناختی از سیاستهای داخلی و خارجی کشور ندارد و در جریان اخبار نیست و منش سیاسی یک دولت از دید او تنها به پخش کردن گونی های برنج و سیب زمینی محدود میشود باید بیاید و برای من شهر نشینی که گریبانگیر تورم،گرانی،فشارهای خانواده و اجتماع،تنشهای بین المللی و سیاسی،دزدی،فساد و ... هستم تصمیم بگیرد.اصلا فرض را بر این بگیریم که حقیقتا احمدی نژاد با همین تعداد رای رئیس جمهور شد.انچه که مسلم مینماید تاثیر شایان رای ان ساده لوحان روستایی بر نتیجه نهایی انتخابات است و ان روستایی بی خبر از همه و چیز و همه کس بدون کوچکترین شناختی از الگوریتم سیاسی کشور و جهان حق تعیین سرنوشت متمدن ترین کشور جهان را ندارد.انتخابات اخیر را میتوانم به جرات مضحک ترین و احمقانه ترین و پر تقلب ترین انتخابات(در واقع انتصابات) در کل تاریخ ایران و شایدم منطقه و اسیا بنامم.اینکه ارای این مردک حتی از رکورد خاتمی یعنی احتساب شصت درصد ارا و بیست میلیون رای هم بیشتر است واقعا جای تامل و تعجب دارد.ضمن اینکه بر خلاف خاتمی ایشان حمایت اکثریت مردم و به خصوص قشر روشن فکر دینی !!! جامعه را نیز نداشته و ندارد و تنها اراذل بسیج و سپاه و روستاییان ابله و فحشا(که دیشب محله ما را با فاحشه خانه شان اشتباه گرفته بودند و جیغ و داد و احمدی نژاد رهبر میکردند) حامی وی هستند که انان نیز حق تصمیم گیری برای اکثریت مردمی که علاقه مند به سربلندی و پیشرفت کشورشان هستند را ندارند.
شاید برداشت غلطی از صحبت من صورت گیرد و پنداشته شود که من در مقابل احمدی نژاد از جناح اسهال طلب دفاع میکنم.خیر هیچ گاه اینگونه نبوده صحبت من صرفا اعتراض به این بی احترامی اشکار به مردم و نتایج شدیدا مضحک این انتخابات به نفع احمدی نژاد است.از طرفی دیگر از خوف سنگینی فشارهای چهار سال اینده و نتایج پس از ان لرزه به اندامم افتاده است.هرچند که میدانم تمامی این موارد در دولت موسوی نیز اتفاق می افتاد ولی وقاحت بی اندازه احمدی نژاد و فرستادن ایران توسط وی به قعر دره بی اعتباری و بی ابرویی واقعا امان من را بریده است.
یکی از اصلی ترین دلایل حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رای همین افتضاحات احمدی نژاد بود که همه را بر له و علیه خود کرده بود و سبب شد که مردم برای راحتی از شر انتری نژاد هم که شده به پای صندوقهای رای بروند و به نفع کروبی و عمدتا موسوی عمل کنند.اما این حکومت در عین بیشرمی و حماقت خود این حضور گسترده را در مجموع حاصل حمایت و علاقه مردم به احمدی نژاد دانسته است.بعید نیست،شاید چهار اینده احمدی نژاد همچون مدودوف طرحی را به مجلس(طویله) شورای اسلامی ارائه دهد که به واسطه ان یک کاندیدای تایید شده ! دوازده سال فرصت برای ریاست جمهوری و در جمع سه دور شرکت در انتخابات را داشته باشد.
با همه این اوصاف میر حسین موسوی اگر فردی میهن خواه و ازاده بود با بسیج خود و اطرافیانش خود در میادین بزرگ تهران قدم گذاشته و مردم را نیز به حمایت از خود تشویق مینمود.بدین ترتیب مردم هم به خیابانها و میادین ریخته و علاوه بر بی اعتبار نمودن نتیجه ارا که حاصل تقلب اشکار سید علی گدا و دار و دسته اش است ابروی نداشته کاندیدای مورد نظر خود را نیز به وی برمیگرداندند و به این ترتیب موسوی میتوانست هم حسن نیت خودش را نشان دهد و هم اوضاع را برای حکومت وخیم کند.اما هیچ کدام از اینها رخ نداد و این نشان از اهداف سوئی است که موسوی در ذهن میپروراند.
فکر نمی کنم هنوز که هنوزه بسیاری از مردمی که به حمایت از موسوی به پای صندوقهای رای رفتند از شوک انتخابات بیرون امده باشند و نتیجه را پذیرفته باشند و شاید هم هنوز به انتخاب شدن موسوی امید دارند.در هر حال طبق اعلام رسمی ستاد انتخابات(انتصابات/افتضاحات) احمدی نژاد با کسب حدودا شصت و دو درصد ارا و موسوی با کسب سی و سه درصد و با اختلاف بیش از دوازده میلیون موسوی را کنار گذاشته و به عنوان رئیس دولت دهم از ساعاتی پیش دوره چهار ساله دولتش اغاز کرده است.
نمی دانم علی شیره ای و سپاهیان فسیل چه فکری با خودشان کرده اند.شاید با خودشان ان پشت مشتها نشسته اند و به ریش این ملتی که از هیچ تجربه سیاسی پنده نمی گیرند میخندند اما تاریخ ثابت کرده که این روندها هیچ کدام ابدی نخواهد بود و حکومت با این انتصابات و نتایج احمقانه اش درست قلب خود را نشانه گرفت.این حکومت اگر بویی از دیپلماسی و سیاست برده بود حتی اگر هم احمدی نژاد واقعا انتخاب میشد باید موسوی را به عنوان رئیس جمهور بر میگزید تا به این ترتیب اوضاع را کمی ارام نموده و حمایت مردم شهرهای بزرگ ایران که اعتبار و ابروی حکومت به شمار میروند را به سوی خود جلب کند.اما این حماقت را مرتکب شد.نمی فهمم اون مرتیکه خامنه ای چرا متوجه شباهتهای بی بدیل حکومت شاه با حکومت خودش نمی شود.چرا نمی تواند درک کند که شرایط فعلی تا چه حد با شرایط دوران نخست وزیری هویدا و بهبوهه انقلاب شباهت دارد.این حکومت با افتضاحی که به بار اورد سبب شد که بسیاری از طرفداران موسوی و اصلاح طلبان دیگر در هیچ انتخابی شرکت نکنند(البته از این ملت بعید نیست که دوباره فریب بخورند) و با این کار خود سبب فراهم اوردن مشکلات عدیده دیگر طی چهار سال اینده و سرانجام نارضایتی رو به افزایش مردم و سقوط خویش خواهد شد.
البته انطور که در بعضی وبلاگها خواندم برخی در کمال خوش باوری از عزل خامنه ای توسط مجلس مردگان(خبرگان) توسط رفسنجانی در اینده سخن به میان می اورند.باید بگویم که تمامی این نمایشات زیر سر همان اکبر کوسه و علی شیره ای و ساخت و پاختهای پشت پرده انهاست.اخر مگر میشود فرد پر نفوذ و قلدری چون رفسنجانی که توانایی برکناری رهبر را دارد با ریاست جمهوری فردی مخالف باشد و ان فرد با اختلاف چشمگیر رای از کاندیدای مورد حمایت رفسنجانی پیشی بگیرد.شاید هم بگویید او ابروی خودش را با این کار نمی برد.اخر مگر ابرویی هم برایشان مانده که انرا از دست بدهند.ریاست جمهوری احمدی نژاد بسیار به نفع رفسنجانی است چون از حماقت،دلقک بودن و نقش نمایشی او و هیچ کاره بودنش بیشترین استفاده را برای دزدی هایش میکند.
امروز بعد از ظهر نیز پس از شکل گیری کلی میزان ارا و نتایج اعلام شده موسوی و سپس کروبی در اعتراضی شدید به انتخابات انرا مضحک و شعبده بازی خوانده و اعلان مواضع در جهت پایبندی هرچه بیشتر خود بر عقایدشان کرده اند.
لینک این بیانیه ها در زیر امده که اولی بیانیه موسوی و دومی بیانیه کروبی میباشد.


http://www.radiofarda.com/content/F8_MOUSAVI_STATEMENT/1753338.html



http://www.radiofarda.com/content/F8_KAROUBI_STATEMENT_ELECTIONS/1753393.html

2 نظرات:

ناشناس گفت...

Hi :)

Your article is great. Thanks for information. I'ts very useful. You have very nice blog.

------------------------------------------
Free Poker Money - Free $50 bankrolls
Regards

ناشناس گفت...

کدام انسان گرایی هر بیماری درمان می شود غیر از احمق اینان چشم دارند ولی نمی بینند به خودت بیا گیرم هفتاد سال نه 100 سال هم زندگی کردی بعد از آن چه یعنی خاک می شوی و میروی جواب این در اومانیسم هست با نادانی دنبال پوچ گرایان نرو که به پوچی میرسی

ارسال یک نظر