۱۳۸۸ خرداد ۱۶, شنبه

افتضاحات کاندیدی




کمتر از یک هفته دیگر تا انتخابات دولت دهم و کمتر از یک هفته دیگر تا نمایشات فرمایشی و نتایج از پیش تعیین شده جمهوری اسلامی باقی مانده است.انتخاباتی که در ان همچون سالهای گذشته چند تن از مهره های حکومتی گرداننده گردانه چرخه افتضاحات و خودنمایی حکومت هستند.طبق معمول هر دوره نامزدها شعارهایی میدهند که عملا حتی اگر در بطن موضوع نیز خواستار عملی شدن انها باشند از سوی حزب اللهیان رژیم با مخالفت رو به رو خواهند شد و قادر به انجام و اجرای انها نخواهند بود.این انتخابات از نظر جوی که در کشور ایجاد کرده و تنشی که بین ارکان حکومت به وجود اورده شباهت زیادی به انتخابات دولت هفتم و هشتم دارد که به صورت متوالی خاتمی به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد.منتها در صحنه انتخابات فعلی به جای خاتمی شاهد حضور شاگرد وی یعنی جناب مهندس! میر حسین موسوی می باشیم که طرفدارانش وی را تجلی عدالت و سیاستهای مردمی امیر کبیر و شوالیه پایان دهنده شب تاریک میدانند.این توصیفات اغراق امیز انچنان پر رنگ و افراط گرایانه است که حتی پایان عمر رژیم نیز شاید شایسته چنین رویکردها و نظراتی نباشد.انگونه که از واکنش مردم شهرهای بزرگ ایران پیداست کسانی که قرار است در این انتخابات شرکت کنند به موسوی خامنه رای خواهند داد و اگر وی به عنوان رئیس جمهور دولت دهم برگزیده شود علاوه بر اینکه طی دسته کم طی بیست و هفت سال گذشته با سنت شکنی ای مواجه میشویم که در ان به غیر از سه سال پس از انقلاب تنها چهار سال بنیه زمانی برای اداره مملکت! توسط رئیس جمهور وجود داشته بلکه کلیه عملکردها،شعارها،طرحها و حمایتهای روسای حکومت از رئیس جمهور یک دوره که احمدی نژاد باشد به کلی زیر سوال میرود.البته به احتمال زیاد مردمی که دسته کم در شهرهای بزرگ در این انتخابات شرکت میکنند گزینه نخستشان برای کاندیدای رئیس جمهوری میر حسین موسوی خواهد بود اما پشتوانه گرم اوباش بسیج،سپاه و بعضا ارتش و حمایت اکثر روستاهای کشور که معیار سنجششان از لیاقت یک رئیس جمهور تنها به توزیع مجانی کیسه های برنج و سیب زمینی در سطح این دهاتها محدود میشود فارق از اینکه این انتخابات ازاد نبوده میتواند برگ برنده ای برای احمدی نژاد باشد.در این بین فکر نمی کنم هیچ شانسی برای کروبی و به خصوص رضایی برای برنده شدن در این چرخه مضحک شهربازی حیوانات حکومت اسلامی وجود داشته باشد.هر چند که فکر میکنم کروبی میتواند کارهایی بکند که بیش از حکومت به نفع مردم و مافع ملی ایران باشد اما با توجه به حمایت اندکی که مردم و روششششششن فکران دینی!!! از وی میکنند شانسی نیز برای وی باقی نخواهد ماند.در واقع انتخابات اصلی بین دو دلقک اخوند پرست حکومت اسلامی خواهد بود.که در ان یا موسوی با پشتوانه شعارهای دل خوش کن و الکی و عوام فریبانه اش انتخاب خواهد شد یا احمدی نژاد به مثابه حمایت شخص سید علی اقا و دیگر ارکان مزدور حکومت که بهشان اشاره شد.

نکته جالبی که پس از سی سال در این دور از انتخابات روی داده وجود برنامه هایی برای مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری است که تاکنون سه مناظره بین کروبی و محسن رضایی،احمدی نژاد و میر حسین موسوی،محسن رضایی و میر حسین موسوی برگزار شده که هر کدام تبعات و نتایجی را به دنبال داشته که از ان میتوان به ریختن پته کله گنده های حکومت همچون رفسنجانی و ناطق نوری توسط احمدی نژاد و متقابلا ضایع شدنش در مقابل موسوی اشاره کرد.که طی مناظره یاد شده احمدی نژاد به جای انکه طرحها و ایده های موسوی را نقد کند به بازگشایی سوابق حامیان موسوی همچون خاتمی و رفسنجانی پرداخت و حتی بدتر انکه پای زن موسوی را نیز وسط کشید و با زبان بی زبانی مدارک تحصیلی وی را غیر قانونی و شاید هم نامعتبر و جعلی خواند.از طرفی دیگر نیز موسوی به بردن ابروی ایران توسط احمدی نژاد،عدم وجود ازادی بیان و خفقان بیشتر سیاسی در کشور نسبت به گذشته،افراط و تفریطها در قبال مقابله با اسرائیل،توهمات پوچ جناب میمون نژاد همچون مدیریت جهانی،هولوکاست،طرح ربودن احمدی نژاد و ... و مضحک بودن انها اشاره کرد که در نوع خودش جالب بود که البته عصبانیت شدید احمدی نژاد و گرفتن تیک برای او را به همراه داشت.البته احمدی نژاد نیز رویش از سنگ پای قزوین هم زیادتر بود موسوی را به بی اطلاعی از اوضاع ایران و جهان و نااگاهی از مدیریت شایسته و مسئولانه دولت وی محکوم کرد که واکنش شدید اطلاح طلبان،جناحهای همفکر و حامی انها و خبرگزاری های اصلاح طلب را به دنبال داشت که برای احمدی نژاد انزوای شدید و بی ابرویی بیش از پیش را به دنبال داشت.به خصوص انکه حرفهای تند او به رفسنجانی منجر به واکنش شدید دفتر وی و درخواست برگزاری میز گردی بین رفسنجانی و احمدی نژاد برای روشن شدن قضیه شد.احمدی نژاد رفتاری را از خود نشان داد که حتی اگر در طی چهار سال ریاست جمهوری اش فرض را بر این بگیریم که وی فرد لایق و با کفایتی بوده با این اعمال زشت و طرح مسائلی نامربوط و شخصی ابروی نداشته خود را برد و اعتبار نداشته اش را تا حد یک مقام سطح پایین و بی سواد(که البته هست)تنزل داد و در مقابل موسوی هم که به نظر میرسد مواظب حرفهایش و اینکه سوتی ندهد بود و پیوسته در تلاش بود که غافله را به احمدی نژاد نبازد با متانت و خونسردی در مقابل اتهامات وی به رفسنجانی و حامیان خود سکوت کرد و تنها به دفاع از همسرش و نقد سیاستهای غلط خارجی،اقتصادی... افتضاح احمدی نژاد پرداخت.باید بگویم که طی این مناظره وقاحت و کثیف بودن احمدی نژاد بیش از پیش به همگان نمایان شد.یاداوری پیروزمندانه احمدی نژاد از تعادل وضع اقتصادی در دولت وی نسبت به دوره های قبل،ازادی بیان،ازادی های اجتماعی و غیره در چهار سال ریاست جمهوری خود نشانی حز حماقت و دروغهای شاخ و دم دار! وی ندارد.هیچ احدی تورم بیست و پنج درصدی(طبق گزارشات خبرگزاری ها و روزنامه های خود حکومت همچون افتاب،همشهری،تابناک،کیهان...) را که جناب محمود انها را به شانزده درصد کاهش دادند در کنار خفقان شدید سیاسی(نسبت به دو دهه گذشته) و موارد متعدد دیگر را نشان از تعادل و پیشرفت نمی داند.وقیحانه تر انکه وی پا را فراتر گذاشته و از قیام ملی دانشجویان ازادیخواه(18 تیر) به عنوان جنبشی امریکایی یاد کرد.حال من مانده ام این مردک روسپی که هیچ گونه سر رشته ای در هیچ زمینه ای ندارد و حتی توانایی به خاطر سپردن جملات از پیش اماده شده اش را نیز ندارد(به طوری که هر چند ثانیه یکبار برای خواندن مزخرفاتش به جزوه اش مراجعه میکرد) چگونه و با چه رویی و با چه هدفی سعی میکند که به مردم شهرنشین حقانیت خود را ثابت کند.
در طرف دیگر قضیه نیز موسوی قرار دارد.دسته کم شاید حافظه سیاسی خیلی ها جنایات و استهجان افرینی های موسوی را به یاد نیاورد اما سابقه سیاسی وی بر ان کسانی که باید روشن باشد روشن است.نقش گسترده وی در پاکسازی روشن فکران از دانشگاهها،ازار و اذیت دختران و پسرانی که با مد روز پیش میروند و طرح مسئله پوشش یکدست اسلامی برای نخستین بار در ایران،نقش گسترده وی در اعدام ازادیخواهان،عدم کفایت وی در سمت نخست وزیری،وزارت امور خارجه و وزارت جنگ و فرمانبرداری صرف از دستورات خمینی و خامنه ای گوشه ای از زندگی نامه سیاسی وی است که لازم است طرفداران موسوی به خصوص کسانی که وی را سمبل اصلاحات و ازادی میدانند مد نظر داشته باشند.
مشی کلی افکار موسوی نیز بیشتر در گستره عقاید اصول گرایانه است تا انکه عقایدی اصلاح طلبانه را لحاظ کند.در بسیاری از سخنرانی ها و مصاحبه هایش نیز همچون اصولگرایان مسائل مجعول و چرندی همچون حمایت امام زمان از حکومت اسلامی،جهانی شدن اسلام،ارتباط قوی با روحانیت و ... را مطرح میکند که در میان اصلاح طلبان معروف غیر اخوند کمتر دیده میشود.بسیاری از حرفها و شعارهای وی نیز عملا ناشدنی است و در تضاد شدید با مانیفیست ولایت فقیه می باشد.با ذکر این نکته که وی تا به امروز طرحهای منسجمی برای حل معضلات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی و باقی مشکلات رو به افزایش ملت ارائه نداده است و بعید میدانم که وی بتواند علی رغم شعارهای توخالی ای که میدهد همچون خاتمی پایش را فراتر از حرف مفت زدن بگذارد.
دو کاندیدای باقی مانده نیز از نظر من چندان شانسی نه از نظر بازکردن جای پا برای خودشان و نه از نظر رفع بحرانهای کشور ندارند.در مورد ان رضایی بیشرف که تنها یک دوره رئیس جمهوری اش میتواند سه برابر احمدی نژاد حامل ضرر و زیان و تمسخر برای ایرانیان باشد نظری نمی دهم زیرا که پرونده سیاه وی و فعالیتهایش در سازمان اطلاعات و شکنجه گری هایش بر همگان پوشیده است.
در میان کاندیدهای یاد شده من فکر میکنم اگر هم قرار باشد به صورت نسبی فردی به عنوان رئیس جمهور به اصطلاح منتخب معرفی شود ان کروبی است.لحن صحبت کروبی بسیار دون شان یک سیاستمدار و همچون خمینی است اما نسبت به بقیه سرش به تنش تا حدودی می ارزد.در میان این چهار کاندیدا نیز وی تنها فردی است که کلیه برنامه هایش برای اینده را به طور مشخص بیان کرده و به نظر هم نمیرسد خودش از شعارهایی که میدهد سرباز زند و همچنین تندروی ها و کله خر بازی هایش نیز میتواند تنش و اختلاف در درون حکومت ایجاد کند.امشب هم مناظره وی با احمدی نژاد خواهد بود که شخصا فکر میکنم باید شاهد رک گویی ها و حملات متوالی وی به احمدی نژاد باشیم که مطمئنا میتواند به محبوبیت او کمک کند.


در کل همه اینها حرفها را زدم تا بلکه منصفانه قضاوت کرده باشم.اما حقیقت این است که این انتخابات صرفا نمایشی مضحک است.نمایشی که در ان چهار نفر که از فیلتر شورای نگهبان گذشته اند به عرض اندام میپردازند و با شعارهای رنگ و وارنگ خود در سدد جلب نظر مردم و کشاندن انها به پای صندوقهای رای و بخشیدن مشروعیت به حکومت اسلامی هستند.علاوه بر ان با وجود انکه حتی یک روزنامه و نشریه ازاد در این مملکت وجود ندارد هیچ احتمالی را برای تاثیر رای مردم در جریان این انتخابات قائل نیستم.حتی اگر چهار فرد میهن پرست و لایق نیز از اعضای نامزد سمت ریاست جمهوری بودند من یکی که به حکومتی که در طی سی سال حاکمیت مستبدانه خود فقط و فقط حامل ننگ و درد و فلاکت و بدبختی برای مردم بوده رای نخواهم داد.حتی اگر هم رایم تاثیر داشته باشد باز هم رای نخواهم داد.زیرا طبق گفته شخص خاتمی در اواخر دوران ریاست جمهوری اش،رئیس جمهور صرفا مجری است و از خود اختیار و قدرتی برای تصمیم گیری ندارد.همه چیز دست سید علی اقا است و همه چیز طبق میل وی پیش میرود.
کاندید در معنای فرانسه به معنای احمق است.از نظر من نیز چهار فرد نام برده نامزد ریاست جمهوری نه کاندیدا بلکه احمق و کاندید هستند و این افتضاحات نیز تنها حماقت را میرساند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر