۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه

قانون اهرم ودبستان (مکتب) پوچ گرایی

ارشمیدس اندیشمند یونان باستان به گاه حاکمیت تفکر سکون زمین در آن دوران گفته بود که اگر جای پایی برای تکیه گاه اهرم پیدا می کردم توسط قانون اهرم کره زمین را به تنهایی حرکت می دادم .و شاید خود خوب می دانست که تحقق چنین امری یک پندار پوچ است . اما مردمان در سیر گذران تاریخ همیشه با گفتار و کردار خود در پی اثبات عدم پوچی و تراشیدن محملی برای نشان دادن استواری آنچه به زعم خود حقیقت می پنداشتند بوده اند. قرن بیستم عصر متلاشی شدن ساختارهای جزم گرایانه تفکرات انسانی بود و این ره یافت به مثل شهر رم یک شبه ساخته نشده است می ماند ؛ نه درزمان کوتاه بلکه در مدت بعید با صرف هزینه های گزاف بشریت را حاصل گشته است، و انسان ها بعد از گذر از مرحله نخست که دوران پندار بافی های کودکانه و افسانه بافی های خیالی در رابطه با جنبه های مختلف زندگی و پس از آن بت سازی های عقلی و قانون گذاریهای علمی و فلسفی به مدد وهم بافی های عقلی ،با تلاش اندیشمنان حس گرا قدم در مرحله سوم نهاد و سر ناسازگاری با بافته های عقل محض و مسایل خارج از دسترس آزمون یعنی متافیزیک گذاشت غافل از انکه در آینده ای نه چندان دور خود نیز به چالش کشیده خواهد شد و هر آنچه را که او فکر می کرد قانون ثابت علمی است با کشف نسبیتها کاخ تجربه گرایی او نیز تبدیل به آوار خواهد شد و ستاره پر نور او با کشف نسبیتها نیز افول خواهد کرد. انیشتن این پیامبر بت شکن پندارها و بر باد دهنده خیالها و مجدد و احیا گر اندیشه های آرام بخش مکتب سپتی سیسم (شکاکیت) یونان باستان با افکار خود و یافته هایش ستون پایه های علمی تک آجر کاخ سنمار را کشید تا حلقه پیامبران سو ظن یعنی داروین، گالیله و فروید کامل شود و انسان با واقعیتی تلخ آشتا شود و آن اینکه ، ای انسان ابدیت اینجاست چند متر زیر زمین. اما از آنجا که انسانها ممکن است از نظر فیزیکی در یک زمان مشخص باشند ولی از نقطه نظر فکری وابسته به اصول فکری مراحل چهار گانه باشند. و به قول شبستری : چون سخن ها بر وفق منزل افتاد- در افهام خلایق مشکل افتاد .

2 نظرات:

ناشناس گفت...

kheyli bahal !
injur vaghta taze mifahmam ke unghadr ha ham tanha nistam!

ناشناس گفت...

ma puchgaraha unghadrha ham kam nistim ke khodemun fek mikonim!

ارسال یک نظر