
طبق همه شواهد و قرائنی که فعلا در معرض دید و اطلاع میباشد نتیجه تمامی این جنجالات و راهپیمایی ها احتمالا به نفع اصلاح طلبان و گسترش قدرت انها در امور حکومت و شاید هم برکناری خامنه ای باشد اما یک نکته در اینجا میماند و ان حرکتی است که مردم به واسطه فشاری که از هر لحاظ بر انان وارد است بنیان نهاده اند و هر زمانی نیز در صورت وجود یک رهبری و نقطه اتکا و بن بستی سیاسی قادر خواهند بود اعتراضات خود را بسط و گسترش و تا مرحله براندازی حکومت تکمیل نمایند.من فکر میکنم عاقبت این جنبش علاوه بر قدرت گرفتن اصلاح طلبان و اصلاحات احتمالی که انجام خواهند داد به نفع مردم نیز باشد.فروکش کردن عقاید تندروانه و فوق العاده خرافاتی سردمداران فاشیسم مذهبی جملگی دستاوردهایی میتواند باشند که در جریان این جنبش رخ خواهد دهد.همان گونه که در دوران رنسانس اروپا روحانی مصلحی به نام مارتین لوتر رهبری قیام همگانی مردم و جامعه روشن فکر را علیه سیستم فاسد و خرافه پراکن کلیسای اهریمنی ان دوران و پاپ سازمان داد و گرچه از حمایت بسیاری سودجویان در رسیدن به این هدف و تامین منافع شمار زیادی از سرمایه داران نیز بهره برد اما نهایتا بنیان گذار اروپای نوین و انقلاب صنعتی اروپا و رشد و ترقی پر سرعت ان خطه گردید.قرنها بعد نیز یکی از مبارزین جنبش مردمی اتحاد جماهیر شوروی به نام یلتسین که همراه با گورباچف از عوامل اصلی در انحطاط و فروپاشی شوروی بود خود سابقه ای دیر در ادم فروشی و لو دادن مبارزین دانشگاهی و همکاری با عوامل اطلاعاتی شوروی و کی جی بی داشت اما سرانجام نقش وی سبب رهایی مردم روسیه از بند کمونیسم و کسب ازادی های اجتماعی و بعدها و با امدن پوتین علاوه بر روند پیشرفت و ترقی روسیه ازادیهای نسبی بیان را نیز حفظ کرد و توانست تاحدودی از سیاستهای توهم انگیز و فوق العاده استالینیستی اتحاد جماهیر شوری فاصله بگیرد.اگر چنین مواردی در ایران هم اتفاق بیفتند شخصا باید از هر حرکتی که علیه رژیم صورت میگیرد پشتیبانی و دفاع و در ان شرکت نماییم.مشغله فکری ما اکنون باید تمرکز بر روی تغییراتی اساسی در حکومت و از بین بردن منصبی فردگرا به نام ولایت فقیه باشد.اگر بنیاد یک جمهوری مردمی در ایران نهاده شود حتی اگر یک یا دو دهه شاهد جولان دادن اصلاح طلبان باشیم(همان طور که روسیه چندین سال را با یلتسین و هم پالگی هایش سپری کرد) بالاخره میتوانیم ارزوی دیرینه خود یعنی رهایی را میسر سازیم.ما اکنون با رژیم شاه رو به رو نیستیم که اندکی از حقوق بشر و سکولاریسم و پیشرفت حالیش باشد.اکنون ما به رژیمی قرون وسطایی و معاویه ای در بدوی ترین شکل ممکن مواجه ایم و به همین دلیل باید مبارزات خود را با سیاست پیش ببریم.
یکی از دیگر نتایج مثبتی که فکر میکنم موج به اصطلاح سبز ایران برای مردم به ارمغان اورد تشکیل یک اپوزیسیون داخلی باشد که به موقعش ازادی نهایی این ملت را بیمه کند.همه اینها جوانبی است که باید در نظر گرفته شوند و مسلما ملت ایران با ملت متوهم و ارمانی سال پنجاه و هفت که به امید اسلامی مارکسیستی و انسان دوست و مبشر ازادی قیام کردند قابل قیاس نیستند.اینک بسیاری از اصول انسان شناختی و توسعه طلبانه دست کم برای مردم استانهای بزرگ ایران روشن شده اند و پرده مذهبی هم که بر چهره انان با نمود فریادهای الله اکبر و یاحسین نقش بسته است یادگار چهارده قرن سلطه اسلام و سه قرن عقب افتادگی مذهبی است و طبیعی است که با چنین روندی با موارد نامبرده رو به رو شویم و علاج ان نیز ازادی از بند ملایان و گسترش تعالیم انسانی و فرهنگ سازی صحیح می باشد.نباید انتظار داشته باشیم که با یک قیام هم ملایان را از ایران بیرون کنیم،هم یک شب صاحب همه دستاوردها و تکنولوژی هایی شویم که اروپاییان و امریکایی ها چندین قرن و به بهای هزینه هایی گزاف به انها دست یافتند و نباید انتظار اینرا داشته باشیم که با یک قیام ملت اسلام زده را از یوغ هزار و چهار صد سال اسلام ضد بشری رها سازیم.اگر این روند را اگاهانه و خردمندانه طی نماییم مسلما میتوانیم شاهد نتایجی مثبت و سازنده باشیم که منفعتهای زیادی را برای مان به ارمغان می اورد.ایران اکنون همچون قطاری است که دسته کم از تاسیس سلسله ننگین قاجار از ریل خارج شده و کیلومترها از مسیر اصلی اش فاصله گرفته است.به همین دلیل نباید در ارزویی دست نیافتنی یک شب شاهد بازگشتن این قطار فرتوط به مسیر اصلی اش باشیم.
موسوی طی سفری که به قم دارد چندین هدف را دنبال مینماید.هدف موسوی انطور که پیداست جذب حمایت مردم یکی از قطبهای مذهبی ایران و جلب نظر ملایان قم است.امروز نیز در ساعت پنج عصر تظاهرات همگانی و اجتماع در مساجد برای نشان دادن اعتراض مردم مقرر شده است.نمی دانم شاید علی رغم خوش باوری های من همه اینها خیالات باشند و دسته کم پانزده تن کشته تا امروز خونهایی هدر رفته که بی جهت ریخته شدند باشند.امیدوارم که اینگونه نباشد و این حرکتها حامل نیکبختی و رهاوردهای ازرین برای این ملت ستم دیده باشند.
خامنه ای نیز طی ملاقاتی که با نمایندگان چهار کاندیدا داشت همه طرفداران کاندیداهای ریاست جمهوری را طرفدار نظام ! مقدس ! اسلامی دانست.این صحبت احمقانه میتواند چند استدلال و نتیجه گیری را به همراه داشته باشد.یا خامنه ای خیالش از حفظ جایگاه و قدرتش و توافق با اصلاح طلبان راحت است.یا تصمیم به سرکوبات گسترده مردم و قلع و قمع کردن اصلاح طلبان و راه انداختن حمام خون دارد و یا صرفا اینرا برای ارام کردن اختلافات پشت پرده و روسا و حفظ ظاهر ابراز داشته است.ولی من یکی که نمی توانم باور کنم خامنه ای و سپاه احساس خطر کنند و ساکت سر جایشان بنشینند.دستگیری های صدها نفری و بر جای گذاشتن پانزده تن کشته و ده ها زخمی و مجروح در مقایسه با کشترگاهی که رژیم از سال پنجاه و نه تا شصت و هفت به راه انداخت و قیام هجده تیر را به شدیدترین نحو ممکن خاموش ساخت کم فروغ مینماید.
گستره خفقان و اختناق موجود در کشور نیز بسیار وسیع شده است.اکثر کانالهای ماهواره ای حتی تلویزیون شبخیز نیز در معرض پارازیتهای جمهوری اسلامی قرار دارند و بی بی سی فارسی،پارس تیوی،کانال یک و شماری از شبکه های سیاسی و خبرگزاری های دیگر نیز قطع میباشند و دریافت خبر از طریق صدای امریکا نیز باتوجه به سعی زیادی که رژیم برای قطع برنامه های این خبرگزاری میکند دشوار است.فیلترینگ گسترده سایتهایی همچون تینی پیک،توییتر،فیس بوک،یاهو و .... که اصلا سیاسی نیستند و صرفا سایتهای برای اپلود عکس و فیلم و ارتباطات و اطلاع رسانی میباشند ترس و واهمه شدید دولت احمدی نژاد و حکومت را از هرگونه اگاهی و تفکر مردم بیان میکند.
احمدی نژاد نیز در طول چند روز گذشته تلاش بسیاری کرده که خود را نسبت به این وقایع بی تفاوت نشان دهد اما تلاش گسترده ای که ایادی اش برای سرکوب و کنترل اطلاعات به خرج میدهند حاکی از له له فراوانی است که محمود برای حفظ جایگاهش به خرج میدهد.محمد البرادعی و اعضای اصلی اژانس بین المللی اتمی نیز از دولت احمدی نژاد تضمینی برای جلوگیری از وقوع انقلاب در ایران و بر هم خردن برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی در خواست کره اند.فعالین حقوق بشر ایرانی و خارجی مقیم کشورهای اروپایی و امریکا و بعضا اسیایی نیز شدیدا در تلاش هستند تا دولت احمدی نژاد و حکومت ولایت وقیح را در نظر مجامع بین المللی و دولتهای ان کشورها نامشروع جلوه نمایند.
با این اوصاف من فکر نمی کنم که همه این قضایا به این راحتی پایان پذیرند و هیچ پیامد مثبتی را نیز با خود به همراه نداشته باشند.فکر نمی کنم مردم ایران همچون قیام کنندگان سال پنجاه و هفت یک سال پس از انقلاب همه ارمانهایشان را فراموش کنند و در بغل اخوندها و افراد کلاش و دروغگو شیرجه بزنند.حتی اگر الکی و بی جهت باشد من به جریانات فعلی بدجور امیدوارم.شاید از روی احساسات و یا جو حاکم باشد ولی چون من تا به حال در طول زندگیم تجربه چنین هیجاناتی را نداشته ام طبیعی است که کمی جوگیر شوم.اما از هر زاویه ای که به قضیه نگاه میکنم روشنایی عجیب را میبینم که نقطه نورانی ای را در اینده به من نشان میدهد.امیدوارم که درخت خون ملت ایران که با سرخی مرگ هم وطنانم ابیاری شده است روزی به بار نشیند و با میوه های خوش رنگ و لعاب ازادی و پیشرفت مردم ما شادمان کند.امیدوارم...